🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۶۰ : ساقی، چو نمی‌دهی شرابم

(ثبت: 179777)

ساقی، چو نمی‌دهی شرابم

خونابه بده بجای آبم

خون شد جگرم، شراب در ده

تا کی دهی از جگر کبابم؟

دردی غمم مده، که من خود

از درد فراق تو خرابم

از تابش می دلم برافروز

تا روی دل از جهان بتابم

در کیسهٔ من چو نیست نقدی

دانم ندهی شراب نابم

چون خاک در توام ، کرم کن

یاد آر به جرعه‌ای شرابم

می ده، که ز هستی عراقی

یک باره مگر خلاص یابم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا