🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
راستی در نوشتن عنوان شعر کمی عجول بوده ای . می توانی ویرایش کنی
مهدی عزیز امید که رستگار شوی . و اما انسانها همیشه کشته می شوند .
هر بژی ماده گیان ... مرا یاد زنده یاد " شیرکو بیکس " انداختی. و
سلام و فقط کافی ست ، زمان ویرایش ، شیدای شیرین سخن، یک علامت سوال را
مهرداد مانا در ای باخبر ز حال خراب ندارها
صحبت تان کلا نیکوست و نیکوتر آنکه به نظم و طبع آراسته است و زیباتر
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26650
تعداد مطالب: 2890
تعداد کل نظرات و نقدها:146804
نظری کن که دل از جور فراقت خون شد
نیست دل را به جز از دیده ره بیرون شد
ناتوان بود دل خسته ندانم چون رفت؟
حال آن خسته بدانید که آخر چون شد؟
تا شدم دور ز خورشید جمالت، چو هلال
اثر مهر توام روز به روز افزون شد
در هوای گل رخسار تو ای گلبن حسن
ای بسا رخ که درین باغ به خون گلگون شد
غنچه را پیش دهان تو صبا خندان یافت
آنچنان بر دهنش زد که دهن پر خون شد
صورت حسن تو زد عکس تجلی بر دل
نقش خود در آیینه بر او مفتون شد
کار برعکس فتاد آیینه و لیلی را
آیینه لیلی و لیلی همگی مجنون شد
پیش ازین صورت گل با تو تعلق سلمان
بیش ازین داشت، تصور نکنی اکنون شد
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
مهرداد مانا در امشب ستاره نام تو را داد می زند
چنین در روایات خوانده ایم که عدالت و حکمت در نزد علی پسر ابیطالب بوده
۱- دفتر اول ( زیر سایه ی خورشید ) سالهای ۷۸ و ۷۹ ۲- دفتر دوم (
درود بر شما جناب خراسانی عزیز🌹🌱♻️
دوستت دارم یعنی زمین خیس دیدگان من قالیچه ی قدمهای توست !! دست تو که مال من
سلام مانا جان این صفحه متعلق به دخترم سارا ست هنوز لینگ را برایش ارسال نکرده
بستن فرم