🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۳۵ : ای راحت روح هر شکسته

(ثبت: 179852)

ای راحت روح هر شکسته

بخشای به لطف بر شکسته

بر جان من شکسته رحم آر

کاشکسته‌ترم ز هر شکسته

پیوسته ز غم شکسته بودم

این لحظه شدم بتر شکسته

ای بار غمت شکسته پشتم

تو رخ ز شکسته برشکسته

بر سنگ مزن تو سینهٔ ما

بی‌قدر شود گهر شکسته

ای تیر غمت رسیده بر دل

پیکان تو در جگر شکسته

بی لطف تو کی درست گردد؟

جانا دل من به سر شکسته

آمد به درت ندیده رویت

زان شد دل من مگر شکسته

در کوی تو جان سپرد دگر بار

آن مرغک بال و پر شکسته

دل بندهٔ توست در همه حال

گر غمزده است و گر شکسته

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا