🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۴ : معشوقه به رنگ روزگارست

(ثبت: 159163)

معشوقه به رنگ روزگارست

با گردش روزگار یارست

برگشت چو روزگار و آن نیز

نوعی ز جفای روزگارست

بس بوالعجب و بهانه‌جویست

بس کینه‌کش و ستیزه‌کارست

این محتشمیست با بزرگی

گر محتشم و بزرگوارست

بوسی ندهد مگر به جانی

آری همه خمر با خمارست

در باغ زمانه هیچ گل نیست

وان نیز که هست جفت خارست

ای دل منه از میان برون پای

هر چند که یار بر کنارست

امید مبر کز آنچه مردم

نومیدترست امیدوارست

هر چند شمار کار فردا

کاریست که آن نه در شمارست

بتوان دانست هر شب از عمر

آبستن صد هزار کارست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا