🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۵۸ : نعره زنان آمدم بر در میخانه دوش

(ثبت: 166888)

نعره زنان آمدم بر در میخانه دوش

نعره مستان شنید، باده درآمد به جوش

مدعیی جوش می، دید بپیچید سر

زاری چنگش به گوش آمد و بگرفت گوش

رند خراباتیش، داد شرابی گران

هر که خورد جرعه‌ای باز نیاید به هوش

مطرب مجلس بساز، پرده ابریشمیت

تا همه بر هم زنیم، پنبه پشمینه پوش

هر که به صبح ازل، جای می ازین می‌کشید

در عرصاتش کشند، روز قیامت به دوش

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا