🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۶۵ : تا که دستم زیر سنگ آورده‌ای

(ثبت: 159404)

تا که دستم زیر سنگ آورده‌ای

راستی را روز من شب کرده‌ای

از غم عشق تو دل خون می‌خورد

وای آن مسکین که با او خورده‌ای

یک به ریشم کم کن از آهنگ جور

گرنه با ایام در یک پرده‌ای

دل همی دزدی و منکر می‌شوی

بازیی نیکو به کو آورده‌ای

با چنین دست اندرین بازی مگر

سالها این نوع می پرورده‌ای

انوری دم درکش و تسلیم کن

کین ستم بر خویشتن خود کرده‌ای

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا