🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۷۴۱ : ای آنک تو خواب ما ببستی

(ثبت: 197083)

ای آنک تو خواب ما ببستی

رفتی و به گوشه‌ای نشستی

ای زنده کننده هر دلی را

آخر به جفا دلم شکستی

ای دل چو به دام او فتادی

از بند هزار دام رستی

رستی ز خمار هر دو عالم

تا حشر ز دام دوست مستی

با پر بلی بلند می‌پر

چون محرم گلشن الستی

رو بر سر خم آسمان صاف

تا درد بدی بدی به پستی

دولت همه سوی نیستی بود

می‌جوید ابلهش ز هستی

گیرم که جمال دوست دیدی

از چشم ویش ندیده استی

ای یوسف عشق رو نمودی

دست دو هزار مست خستی

خامش که ز بحر بی‌نصیبی

تا بسته نقش‌های شستی

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا