🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
راستی در نوشتن عنوان شعر کمی عجول بوده ای . می توانی ویرایش کنی
مهدی عزیز امید که رستگار شوی . و اما انسانها همیشه کشته می شوند .
هر بژی ماده گیان ... مرا یاد زنده یاد " شیرکو بیکس " انداختی. و
سلام و فقط کافی ست ، زمان ویرایش ، شیدای شیرین سخن، یک علامت سوال را
مهرداد مانا در ای باخبر ز حال خراب ندارها
صحبت تان کلا نیکوست و نیکوتر آنکه به نظم و طبع آراسته است و زیباتر
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26650
تعداد مطالب: 2890
تعداد کل نظرات و نقدها:146804
به درد دل گرفتارم دوای دل نمیدانم
دوای درد دل کاری است بس مشکل نمیدانم
به چشم خویش میبینم که خواهد ریخت خون دل
ندانم چون کنم با دل من بیدل نمیدانم
بیابان است و شب تاریک و با من بخت من همره
ولی بخت است خواب آلود و من منزل نمیدانم
چه گویم ای که میپرسی ز حال روزگار من
که ماضی رفت و حال این است و مستقبل نمیدانم
مرا از دین و از دنیا همین درد تو بس حاصل
که من خود دین و دنیا را جزین حاصل نمیدانم
از آنت در میان دل چو جان جا کردهام دایم
که من جای تو در عالم برون از دل نمیدانم
مرا گویند عاقل گرد و ترک عشق کن سلمان
من آن کس را که عاشق نیست خود عاقل نمیدانم
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
مهرداد مانا در امشب ستاره نام تو را داد می زند
چنین در روایات خوانده ایم که عدالت و حکمت در نزد علی پسر ابیطالب بوده
۱- دفتر اول ( زیر سایه ی خورشید ) سالهای ۷۸ و ۷۹ ۲- دفتر دوم (
درود بر شما جناب خراسانی عزیز🌹🌱♻️
دوستت دارم یعنی زمین خیس دیدگان من قالیچه ی قدمهای توست !! دست تو که مال من
سلام مانا جان این صفحه متعلق به دخترم سارا ست هنوز لینگ را برایش ارسال نکرده
بستن فرم