🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۴۷ : ای نور دیده باز گو جرمی که از ما دیده‌ای

(ثبت: 166977)

ای نور دیده باز گو جرمی که از ما دیده‌ای

تا بی‌گناه از ما چرا چون بخت بر گردیده‌ای؟

ای کاش دشمن بودمی نی دوست چون بر زعم من

با دشمنان پیوسته‌ای و ز دوستان ببریده‌ای

بر من نبخشاید دلت یا رب چه سنگین دل بتی

ما ناکه یا رب یا ربم در نیمه شب نشنیده‌ای؟

از عجز و ضعف و مسکنت وز حسن و لطف و نازکی

ما خاک خاک آستان، تو نور نور دیده‌ای

از اشک سلمان کرده‌ای آبی روان وانگه از آن

دامن ناز و سرکشی چون نارون پیچیده‌ای

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا