🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۴۹ : ز بدخوئی دمی خو وانکردی

(ثبت: 162911)

ز بدخوئی دمی خو وانکردی

مراعاتی بجای ما نکردی

بر آن خوی نخستینی که بودی

از آن یک‌ذره کمتر وانکردی

بجای من که بر عهد تو ماندم

ز بدعهدی چه ماندت تا نکردی

مگر لطفی که از تو چشم دارم

در آن عالم کنی، کاینجا نکردی

کجا یک وعده‌ام دادی که در پی

هزار امروز را فردا نکردی

پی یک بوسه گرد پایهٔ حوض

بسی گشتم، تو دل دریا نکردی

شنیدی حال خاقانی که چون است

ولی بر خویشتن پیدا نکردی

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا