🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۵ : مرا ز هر دوجهان، حضرت تو، مقصود است

(ثبت: 166665)

مرا ز هر دوجهان، حضرت تو، مقصود است

که حضرتت به حقیقت، مقام محمود است

دریچه نظر و رهگذار خاطر من

جز از خیال تو، بر هرچه هست، مسدود است

اگر ز دل غرض توست صبر، معدوم است

وگر مراد تو از من وفاست، موجودست

صبا ز رهگذر کوی توست، غالیه سا

بس است باد صبا را، اگر همین سود ست

به چهره، خاک درت را نمی‌دهم زحمت

از آنکه چهره به خوناب دیده، پالودست

پناه بر دل من، به سایه زلفت

چه سایه‌ایست که بر آفتاب ممدود است؟

به بندگی، از ازل، با تو بسته‌ام عهدی

چگونه ترک کنم عادتی که معهود است؟

ز شوق بزم تو در دیده و دل سلمان

مدام، اشک صراحی و ناله عودست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا