🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۹۹ : آخر ای دلبر نه وقت عشرت انگیزی شدست

(ثبت: 192455)

آخر ای دلبر نه وقت عشرت انگیزی شدست

آخر ای کان شکر وقت شکرریزی شدست

تو چو آب زندگانی ما چو دانه زیر خاک

وقت آن کز لطف خود با ما درآمیزی شدست

گر بپوسم همچو دانه عاقبت نخلی شوم

زانک جمله چیزها چیزی ز بی‌چیزی شدست

زین سپس با من مکن تیزی تو ای شمشیر حق

زانک از لطف تو ز آتش تندی و تیزی شدست

جان کشیدم پیش عشقش گفت کو چیزی دگر

گفتم آخر جان جان زین سان ز بی‌چیزی شدست

چون حجاب چشم دل شد چشم صورت لاجرم

شمس تبریزی حجاب شمس تبریزی شدست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا