🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
راستی در نوشتن عنوان شعر کمی عجول بوده ای . می توانی ویرایش کنی
مهدی عزیز امید که رستگار شوی . و اما انسانها همیشه کشته می شوند .
هر بژی ماده گیان ... مرا یاد زنده یاد " شیرکو بیکس " انداختی. و
سلام و فقط کافی ست ، زمان ویرایش ، شیدای شیرین سخن، یک علامت سوال را
مهرداد مانا در ای باخبر ز حال خراب ندارها
صحبت تان کلا نیکوست و نیکوتر آنکه به نظم و طبع آراسته است و زیباتر
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26650
تعداد مطالب: 2890
تعداد کل نظرات و نقدها:146804
خواب مستی کرده چشمت، در خمار افتاده است
زلف مشکین تو، چون من، بیقرار، افتاده است
چشم بیمار تو را میرم، که در هر گوشهای
چون من مسکین، بیمارش، هزار افتاده است
کار کار افتادگان را باز میبین، گاه گاه
خاصه، کار افتادهای را کو، ز کار افتاده است
پای را در ره به عزت مینه، ای جان عزیز
زانکه سرهای عزیزان، بر گذار افتاده است
جمله ذرات وجودم، غرق بحر حیرت، است
زان میان این اشک خونین، بر کنار، افتاده است
عشق و درویشی و بیماری و جور روزگار
صعب کاری است و ما راهر چهار، افتاده است
حال سلمان گر کسی پرسد، بگو، در کوی دوست
بینوایی، بی زری، بیزور زار، افتاده است
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
مهرداد مانا در امشب ستاره نام تو را داد می زند
چنین در روایات خوانده ایم که عدالت و حکمت در نزد علی پسر ابیطالب بوده
۱- دفتر اول ( زیر سایه ی خورشید ) سالهای ۷۸ و ۷۹ ۲- دفتر دوم (
درود بر شما جناب خراسانی عزیز🌹🌱♻️
دوستت دارم یعنی زمین خیس دیدگان من قالیچه ی قدمهای توست !! دست تو که مال من
سلام مانا جان این صفحه متعلق به دخترم سارا ست هنوز لینگ را برایش ارسال نکرده
بستن فرم