🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۶۶ : راحت سر مردمی ندارد

(ثبت: 179683)

راحت سر مردمی ندارد

دولت دل همدمی ندارد

ز احسان زمانه دیده بردوز

کو دیدهٔ مردمی ندارد

از خوان فلک نواله کم پیچ

کو گردهٔ گندمی ندارد

با درد بساز، از آنکه درمان

با جان تو محرمی ندارد

در تار حیات دل چه بندی؟

چون پود تو محکمی ندارد

دردا! که درین سرای پر غم

کس دولت بی‌غمی ندارد

دارد همه چیز آدمی زاد

افسوس که خرمی ندارد

گر خوشدلیی درین جهان هست

باری دل آدمی ندارد

بنمای به من دلی فراهم

کو محنت درهمی ندارد

کم خور غم این جهان، عراقی،

زیرا که غمش کمی ندارد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا