🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۸۳ : آن را که چو تو نگار باشد

(ثبت: 179700)

آن را که چو تو نگار باشد

با خویشتنش چه کار باشد؟

ناخوش نبود کسی که او را

یاری چو تو در کنار باشد

ناخوش چو منی بود که پیوست

دل خسته و جان فگار باشد

مزار ز من، اگر بنالم

ماتم‌زده سوکوار باشد

وان دیده که او ندید رویت

شاید اگر آشکار باشد

آن کس که جدا فتاد از تو

دور از تو همیشه زار باشد

بیچاره کسی که در دو عالم

جز تو دگریش یار باشد

خرم دل آن کسی که او را

اندوه تو غمگسار باشد

تا کی دلم، ای عزیز چون جان

بر خاک در تو خوار باشد؟

نامد گه آن که خسته‌ای را

بر درگه وصل بار باشد؟

تا چند دل عراقی آخر

در زحمت انتظار باشد؟

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا