🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۹۶ : در من نگرد یار دگربار که داند

(ثبت: 179713)

در من نگرد یار دگربار که داند

زین پس دهدم بر در خود بار که داند؟

از یاد خودم کرد فراموش به یکبار

یادآورد از من دگر آن یار که داند؟

خون شد جگرم از غم و اندیشهٔ آن دوست

خشنود شود از من غمخوار که داند؟

بیمار دلم، خسته جگر از غم عشقش

آید به عیادت بر بیمار که داند؟

ای دشمن بدخواه، چه باشی به غمم شاد؟

باشد که شود دوست دگربار که داند؟

در بند امید، ای دل، بگشای دو دیده

باشد که ببینی رخ دلدار که داند؟

روشن شود این تیره شب بخت عراقی

از صبح رخ یار وفادار که داند؟

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا