🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل ۲۴۹ : این جا شکری هست که چندین مگسانند

(ثبت: 165108)

این جا شکری هست که چندین مگسانند

یا بوالعجبی کاین همه صاحب هوسانند

بس در طلبت سعی نمودیم و نگفتی

کاین هیچ کسان در طلب ما چه کسانند

ای قافله سالار چنین گرم چه رانی

آهسته که در کوه و کمر بازپسانند

صد مشعله افروخته گردد به چراغی

این نور تو داری و دگر مقتبسانند

من قلب و لسانم به وفاداری و صحبت

و اینان همه قلبند که پیش تو لسانند

آنان که شب آرام نگیرند ز فکرت

چون صبح پدیدست که صادق نفسانند

و آنان که به دیدار چنان میل ندارند

سوگند توان خورد که بی عقل و خسانند

دانی چه جفا می‌رود از دست رقیبت

حیفست که طوطی و زغن هم قفسانند

در طالع من نیست که نزدیک تو باشم

می‌گویمت از دور دعا گر برسانند

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا