🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل ۵۲۹ : سست پیمانا به یک ره دل ز ما برداشتی

(ثبت: 165388)

سست پیمانا به یک ره دل ز ما برداشتی

آخر ای بدعهد سنگین دل چرا برداشتی

نوع تقصیری تواند بود ای سلطان عشق

تا به یک ره سایه لطف از گدا برداشتی

گفته بودی با تو در خواهم کشیدن جام وصل

جرعه‌ای ناخورده شمشیر جفا برداشتی

خاطر از مهر کسان برداشتم از بهر تو

چون تو را گشتم تو خود خاطر ز ما برداشتی

لعل دیدی لاجرم چشم از شبه بردوختی

در پسندیدی و دست از کهربا برداشتی

شمع برکردی چراغت بازنامد در نظر

گل فرا دست آمدت مهر از گیا برداشتی

دوست بردارد به جرمی یا خطایی دل ز دوست

تو خطا کردی که بی جرم و خطا برداشتی

عمرها در زیر دامن برد سعدی پای صبر

سر ندیدم کز گریبان وفا برداشتی

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا