🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل ۵۸ : چو کسی درآمد از پای و تو دستگاه داری

(ثبت: 165978)

چو کسی درآمد از پای و تو دستگاه داری

گرت آدمیتی هست، دلش نگاه داری

به ره بهشت فردا، نتوان شدن ز محشر

مگر از دیار دنیا، که سر دو راه داری

همه عیب خلق دیدن، نه مروتست و مردی

نگهی به خویشتن کن، که تو هم گناه داری

ره طالبان مردان، کرمست و لطف و احسان

تو خود از نشان مردی، مگر این کلاه داری

به چه خرمی و نازان، گرو از تو برد هامان

اگرت شرف همینست، که مال و جاه داری

چه درختهای طوبیست، نشانده آدمی را

تو بهمیه وار الفت، به همین گیاه داری

به کدام روسپیدی، طمع بهشت بندی

تو که در خریطه چندین ورق سیاه داری

به در خدای قربی، طلب ای ضعیف همت

که نماند این تقرب، که به پادشاه داری

تو مسافری و دنیا، سر آب کاروانی

نه معولست پشتی، که برین پناه داری

که زبان خاک داند، که به گوش مرده گوید

چه خوشست عیش وارث، که به جایگاه داری

تو حساب خویشتن کن، نه عتاب خلق سعدی

که بضاعت قیامت، عمل تباه داری

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا