🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۸ – در مدح امیر طغرل تکین

(ثبت: 159618)

از در شاهی در طغرل تکین

شحنهٔ دین خنجر طغرل تکین

نوبتی ملک به زین اندرست

تا به ابد بر در طغرل تکین

پشت زمین کرد چو روی سپهر

دست گهر گستر طغرل تکین

روی زمین شست ز گرد ستم

عدل جهان‌پرور طغرل تکین

در شب کین صبحدم فتح را

نور دهد مغفر طغرل تکین

چرخ چو سوگند بمردی خورد

دست نهد بر سر طغرل تکین

فتنه گر اندیشه شود نگذرد

بر طرف کشور طغرل تکین

غصهٔ بیغاره خورد روز بزم

ماه نو از ساغر طغرل تکین

نیست یقین را و گمان را وقوف

بر عدد لشکر طغرل تکین

دور فلک با همه فرماندهی

کیست یکی چاکر طغرل تکین

مه ز فزونی و کمی کی دهد

تا نشود افسر طغرل تکین

فتح و ظفر هر دو دو رایت کشند

در حشم صفدر طغرل تکین

تا به شرف دربود اختر قوی

باد قوی اختر طغرل تکین

پیشرو کارکنان قضا

عزم قضا پیکر طغرل تکین

چشم جهان جست بسی هم نیافت

هیچ شهی همسر طغرل تکین

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا