🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

قطعه شمارهٔ ۲ : بوسه‌ای از دوست ببردم به نرد

(ثبت: 188123)

بوسه‌ای از دوست ببردم به نرد

نرد برافشاند و دو رخ سرخ کرد

سرخی رخسارهٔ آن ماهروی

بر دو رخ من دو گل افکند زرد

گاه بخایید همی پشت دست

گاه برآورد همی آه سرد

گفتم: جان پدر این خشم چیست

از پی یک بوسه که بردم به نرد

گفت: من از نرد ننالم همی

نرد به یک سو نه و اندر نورد

گفتم: گر خشم تو از نرد نیست

بوسه بده گرد بهانه مگرد

گفت: که فردا دهمت من سه بوس

فرخی! امید به از پیشخورد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا