🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
در پای تو گر کشته شوم من گِلِه ای نیست
مرگی که زِ عشقِ تو رِسَد دغدغه ای نیست
عطرِ تنِ تو خار کُند شوکتِ گل را
همچون لب لعلت به خدا معجزه ای نیست
عریان وسطِ میکده رسوا چو شوم من
ساقی چو شوی ننگ دگر مفسده ای نیست
افسون شدهٔ ماهِ رُخَت زار بمیرد
نفرین به سَری کز تو در آن وسوسه ای نیست
یک لحظه نگاهم نکنی ، کور شوم من
مفهومِ جهان بی تو به جز سفسطه ای نیست
ویرانهٔ دل با تبِ عشق تو شد آباد
در چشمِ تَرَم جز تو دگر منظره ای نیست
گر جُرم بُوَد عشق تو من عاملِ جُرمم
جُرمی که تو باشی ، دادگر ، محکمه ای نیست
بی هیچ دلیلی تو مرا عفو مگردان
رقصنده تر از خشم تو آتشکده ای نیست
تاریخ اَدای تو در آورده عزیزم
جز زُلف تو دیگر به جهان سلسله ای نیست
انگشت نما کن تو مرا در وسطِ شهر
رسوا شدن از عشق تو جز شعبده ای نیست
گر نیست تو را میلِ وصالِ منِ مسکین
آتش زنم این دل که به جز مشغله ای نیست
یک لحظه بدونِ تو مرا فرضِ محال است
دنیایِ بدون تو به جز توطئه ای نیست
سروده : بابک حادثه
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
اسفند 9, 1396
درود و عرض ادب
بسیار زیبا و استادانه
زنده باشید به مهر
پاسخ
اسفند 9, 1396
مهربانوی فخیم و پاک سرشت خانم خرم بخش گران ارج …حضور حضرتعالی در این خرابات بنده نوازی شایسته ای است ….سپاسمندم
پاسخ
اسفند 10, 1396
درود
پاسخ
اسفند 10, 1396
هنرمند و سرور گرامی جناب رضا پور ارجمند منت گماردین بر سر بنده سپاس
پاسخ
بستن فرم