🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
من نفهمیدم چرا
رفتی میان طلوعِ خنده های سیاهِ دیگری
نفهمیدم چرا
آسمانِ زندگی ام را
احساسم را رشته رشته کردی
من نفهمیدم
میفهمی چه می گویمت، نفهمیدمت…
می دانی چه کردی در من، با این رفتنت؟
تو در من و
قافیه یِ واژه های شعرم
خوب، غم را تزریق کردی
آخر مگر می شود میان هجوم آه و سکوت های تلخ
و نقطه های کور یک دوست داشتن در تکاپوی رسیدن
محو یاد و خاطرت نشد
مگر می شود لبخند های بی آرایشت و آرامش موجِ موهایت را دوست نداشت
مگر می شود تو را دید و پلک زد
مگر می شود در هیاهوی شب، صبح را با تو ندید
آخر، مگر می شود تو را از یاد برد…
می شود؟
نمی شود
– برگرد –
تا اعتراف کنم
برایت مُرده ام و خواهم مُرد…
محمدرضانعمت پور
۰۸ فروردین ۱۳۹۹
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (4):
بستن فرم