🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درود و سپاسگزارم که به مهر خواندید 🙏🌺
درود .بزرگوارید
بیا به خاطره هایم شبی به مهمانی کنونکه حال مرا خوبِ خوب می دانی
گوشه ی چشم تو را دیدن و دیوانه شدن پای از این غمزه مستانه کشیدن سخت
اعضا تایید شده: 1780
تعداد اشعار: 26785
تعداد مطالب: 2897
تعداد کل نظرات و نقدها:147256
رهروی روی به تنهایی کرد
بهر حج بادیه پیمایی کرد
راحله پای بیابان پیمای
قافله دیو و دد جان فرسای
تف نشان جگرش موج سراب
گرد شوی قدمش چشم پر آب
جز عصا کس نگرفته دستش
غیر نعلین نه کس پابستش
روزی از دور یکی شخص غریب
شد پدیدار به دیدار مهیب
گفت تو آدمیی یا پریی
که عجب بر سر غارتگریی
گوهر ایمنی از من بردی
به کف خایفیم بسپردی
گفت نی آدمیم من پریم
لیک چون آدمیان گوهریم
تو کیی، مؤمن واحد دانی
یا نه در شرک فرس می رانی
گفت من سوی یکی رو دارم
از دو گویان جهان بیزارم
گفت اگر زانکه خدای تو یکیست
در دلت از یکی او نه شکیست
شرم بادت که جز از وی ترسی
پای بگذاشته از پی ترسی
چون خدادان ز خدا ترسد و بس
ترسد از وی همه چیز و همه کس
لیک ترسد چو نترسد ز خدای
هر وقت از همه کس در همه جای
ترسگاری ز خدا عاقلی است
لیک از غیر خدا غافلی است
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
درود .سپاسگزارم .آموختم از کلامتان 🙏🌹
سلام با اجازه اگر بتوانید دو نکته را در سروده رعایت بفرمایید شعرتان فرازمندنر میشود! یک: ارتباطِ دو مصراع
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
بستن فرم