🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۰۰ : نور رخ تو قمر ندارد

(ثبت: 167627)

نور رخ تو قمر ندارد

شیرینی تو شکر ندارد

خوش باد عشق خوبرویی

کز خوبی او خبر ندارد

دارندهٔ شرق و غرب سلطان

والله که چو تو دگر ندارد

رضوان بهشت حق یقینم

چون تو به سزا پسر ندارد

خوبی که بدو رسید بتوان

باغی باشد که در ندارد

با زر بزید به کام عاشق

پس چون کند آنکه زر ندارد

بی وصل تو بود عاشقانت

چون شخص بود که سر ندارد

رو خوبی کن چنانکه خوبی

کاین خوبی دیر بر ندارد

هر چند نصیحت سنایی

نزد تو بسی خطر ندارد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا