غزل شمارهٔ ۱ : احسنت و زه ای نگار زیبا |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۲ : جمالت کرد جانا هست ما را |
166 |
|
غزل شمارهٔ ۳ : بندهٔ یک دل منم بند قبای ترا |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۴ : باز بر عاشق فروش آن سوسن آزاد را |
131 |
|
غزل شمارهٔ ۵ : باز تابی در ده آن زلفین عالم سوز را |
139 |
|
غزل شمارهٔ ۶ : می ده ای ساقی که می به درد عشق آمیز را |
124 |
|
غزل شمارهٔ ۷ : جاودان خدمت کنند آن چشم سحر آمیز را |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۸ : انعمالله صباح ای پسرا |
141 |
|
غزل شمارهٔ ۹ : ساقیا می ده که جز می نشکند پرهیز را |
130 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰ : در ده پسرا می مروق را |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱ : چند رنجانی نگارا این دل مشتاق را |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲ : مرد بی حاصل نیابد یار با تحصیل را |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳ : ساقیا دل شد پر از تیمار پر کن جام را |
140 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴ : ساقیا دانی که مخموریم در ده جام را |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵ : من کیم کاندیشهٔ تو هم نفس باشد مرا |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶ : نیست بی دیدار تو در دل شکیبایی مرا |
189 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷ : ای به بر کرده بی وفایی را |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸ : مرحبا مرحبا برای هلالا |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹ : ای همه خوبی در آغوش شما |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰ : ای ز عشقت روح را آزارها |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱ : ای از بنفشه ساخته بر گل مثالها |
121 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲ : ما باز دگر باره برستیم ز غمها |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳ : فریاد از آن دو چشمک جادوی دلفریب |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴ : از آن می خوردن عشقست دایم کار من هر شب |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵ : ای لعبت صافی صفات ای خوشتر از آب حیات |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶ : دوش مرا عشق تو ز جامه برانگیخت |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷ : این رنگ نگر که زلفش آمیخت |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸ : تا نقش خیال دوست با ماست |
382 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹ : از عشق روی دوست حدیثی به دست ماست |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰ : ی مسلمانان مرا در عشق آن بت غیرتست |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱ : ماهرویا در جهان آوازهٔ تست |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲ : تا گل لعل روی بنمودست |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳ : این چه جمالست و ناز کز تو در ایام تست |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴ : تا هلاک عاشقان از طرهٔ شبرنگ تست |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵ : ماه شب گمرهان عارض زیبای تست |
132 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶ : بر دوزخ هم کفر و هم ایمان تراست |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷ : تا بدیدم بتکده بی بت دلم آتشکدست |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸ : ای صنم در دلبری هم دست و هم دستان تراست |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹ : هر زمان از عشق جانانم وفایی دیگرست |
134 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰ : راه عشق از روی عقل از بهر آن بس مشکلست |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱ : ای پر در گوش من ز چنگت |
117 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲ : توبهٔ من جزع و لعل و زلف و رخسارت شکست |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۴۳ : زان چشم پر از خمار سرمست |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۴۴ : دوست چنان باید کان منست |
100 |
1 |
غزل شمارهٔ ۴۵ : تا خیال آن بت قصاب در چشم من است |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۴۶ : ای جان جهان کبر تو هر روز فزونست |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۴۷ : ای پیک عاشقان گذری کن به بام دوست |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۴۸ : دارم سر خاک پایت ای دوست |
146 |
|
غزل شمارهٔ ۴۹ : روی تو ای دلفروز گر نه چو ماهست |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۵۰ : گر تو پنداری که جز تو غمگسارم نیست هست |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۵۱ : گر تو پنداری ترا لطف خدایی نیست هست |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۵۲ : کار تو پیوسته آزارست گویی نیست هست |
123 |
|
غزل شمارهٔ ۵۳ : ای ساقی می بیار پیوست |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۵۴ : سبب عاشقان نه نیکوییست |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۵۵ : نرگسین چشما به گرد نرگس تو تیر چیست |
133 |
|
غزل شمارهٔ ۵۶ : ماه رویا گرد آن رخ زلف چون زنجیر چیست |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۵۷ : عشق بازیچه و حکایت نیست |
172 |
|
غزل شمارهٔ ۵۸ : ای پسر عشق را بدایت نیست |
165 |
|
غزل شمارهٔ ۵۹ : هر کرا درد بی نهایت نیست |
126 |
|
غزل شمارهٔ ۶۰ : چون درد عاشقی به جهان هیچ درد نیست |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۶۱ : معشوقه از آن ظریفتر نیست |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۶۲ : جام می پر کن که بی جام میم انجام نیست |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۶۳ : جانا بجز از عشق تو دیگر هوسم نیست |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۶۴ : عشق رخ تو بابت هر مختصری نیست |
133 |
|
غزل شمارهٔ ۶۵ : کار دل باز ای نگارینا ز بازی در گذشت |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۶۶ : سرگران از چشم دلبر دوش چون بر ما گذشت |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۶۷ : زینهاد این یادگار از دست رفت |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۶۸ : عشق ازین معشوقگان بی وفا دل بر گرفت |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۶۹ : هر آن روزی که باشم در خرابات |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۷۰ : تا سوی خرابات شد آن شاه خرابات |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۷۱ : چه خواهی کرد قرایی و طامات |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۷۲ : نخواهم من طریق و راه طامات |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۷۳ : گل به باغ آمده تقصیر چراست |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۷۴ : ای مستان خیزید که هنگام صبوحست |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۷۵ : رازی ز ازل در دل عشاق نهانست |
226 |
|
غزل شمارهٔ ۷۶ : راه فقرست ای برادر فاقه در وی رفتنست |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۷۷ : دوش رفتم به سر کوی به نظارهٔ دوست |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۷۸ : اندر دل من عشق تو نور یقینست |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۷۹ : شور در شهر فگند آن بت زنارپرست |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۸۰ : در کوی ما که مسکن خوبان سعتریست |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۸۱ : ای سنایی خواجگی در عشق جانان شرط نیست |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۸۲ : هر که در راه عشق صادق نیست |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۸۳ : ساقیا می ده که جز می عشق را پدرام نیست |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۸۴ : در دل آن را که روشنایی نیست |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۸۵ : دان و آگه باش اگر شرطی نباشد با منت |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۸۶ : نگارینا دلم بردی خدایم بر تو داور باد |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۸۷ : معشوق به سامان شد تا باد چنین باد |
133 |
|
غزل شمارهٔ ۸۸ : دوش یارم به بر خویش مرا بار نداد |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۸۹ : روزی دل من مرا نشان داد |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۹۰ : تا نگار من ز محفل پای در محمل نهاد |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۹۱ : این نه زلفست آنکه او بر عارض رخشان نهاد |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۹۲ : تا کی کنم از طرهٔ تو فریاد |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۹۳ : ایام چو من عاشق جانباز نیابد |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۹۴ : مرا عشق نگارینم چو آتش در جگر بندد |
168 |
|
غزل شمارهٔ ۹۵ : کسی کاندر تو دل بندد همی بر خویشتن خندد |
137 |
|
غزل شمارهٔ ۹۶ : آنکس که ز عاشقی خبر دارد |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۹۷ : دلم با عشق آن بت کار دارد |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۹۸ : آنرا که خدا از قلم لطف نگارد |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۹۹ : با من بت من تیغ جفا آخته دارد |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۰ : نور رخ تو قمر ندارد |
121 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۱ : آنی که چو تو گردش ایام ندارد |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۲ : تا لب تو آنچه بهتر آن برد |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۳ : منم که دل نکنم ساعتی ز مهر تو سرد |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۴ : زلف پر تابت مرا در تاب کرد |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۵ : عاشقی تا در دل ما راه کرد |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۶ : سوال کرد دل من که دوست با تو چه کرد |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۷ : روی خوبت نهان چه خواهی کرد |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۸ : ناز را رویی بباید همچو ورد |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۹ : ای کم شده وفای تو این نیز بگذرد |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۰ : صحبت معشوق انتظار نیرزد |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۱ : عشق آن معشوق خوش بر عقل و بر ادراک زد |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۲ : خوبت آراست ای غلام ایزد |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۳ : زهی مه رخ زهی زیبا بنامیزد بنامیزد |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۴ : زهی چابک زهی شیرین بنامیزد بنامیزد |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۵ : چه رنگهاست که آن شوخ دیده نامیزد |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۶ : دگر گردی روا باشد دلم غمگین چرا باشد |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۷ : معشوق که او چابک و چالاک نباشد |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۸ : هر دل که قرین غم نباشد |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۹ : در مهر ماه زهدم و دینم خراب شد |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۰ : از دوست به هر جوری بیزار نباید شد |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۱ : دل به تحفه هر که او در منزل جانان کشد |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۲ : ما را ز مه عشق تو سالی دگر آمد |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۳ : بر مه از عنبر معشوق من چنبر کند |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۴ : گر شبی عشق تو بر تخت دلم شاهی کند |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۵ : وصال حالت اگر عاشقی حلال کند |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۶ : مردمان دوستی چنین نکنند |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۷ : گر سال عمر من به سر آید روا بود |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۸ : آفرین بادا بر آن کس کو ترا در بر بود |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۹ : چون دو زلفین تو کمند بود |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۰ : عاشق و یار یار باید بود |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۱ : هزار سال به امید تو توانم بود |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۲ : روی او ماهست اگر بر ماه مشک افشان بود |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۳ : از هر چه گمان بر دلم یار نه آن بود |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۴ : نور تا کیست که آن پردهٔ روی تو بود |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۵ : با او دلم به مهر و مودت یگانه بود |
135 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۶ : هر کرا در دل خمار عشق و برنایی بود |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۷ : هر زمان از عشقت ای دلبر دل من خون شود |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۸ : ای یار بی تکلف ما را نبید باید |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۹ : ترا باری چو من گر یار باید |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۰ : تا رقم عاشقی در دلم آمد پدید |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۱ : لشکر شب رفت و صبح اندر رسید |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۲ : اقتدا بر عاشقان کن گر دلیلت هست درد |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۳ : معشوق مرا ره قلندر زد |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۴ : روزی بت من مست به بازار برآمد |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۵ : هر که در کوی خرابات مرا بار دهد |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۶ : دوش ما را در خراباتی شب معراج بود |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۷ : هر که در عاشقی تمام بود |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۸ : هر که در بند خویشتن نبود |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۹ : هر کو به راه عاشقی اندر فنا شود |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۰ : هر کو به خرابات مرا راه نماید |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۱ : جمع خراباتیان سوز نفس کم کنید |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۲ : میر خوبان را کنون منشور خوبی در رسید |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۳ : بیهوده چه شینید اگر مرد مصافید |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۴ : عاشق مشوید اگر توانید |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۵ : هر که او معشوق دارد گو چو من عیار دار |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۶ : ای من غلام عشق که روزی هزار بار |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۷ : جانا ز غم عشق تو من زارم من زار |
135 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۸ : مارا مدار خوار که ما عاشقیم و زار |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۹ : زهی حسن و زهی عشق و زهی نور و زهی نار |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۰ : ای سنایی خیز و در ده آن شراب بی خمار |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۱ : زینهار ای یار گلرخ زینهار |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۲ : ای نهاده بر گل از مشک سیه پیچان دو مار |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۳ : هر کرا در دل بود بازار یار |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۴ : چون رخ به سراب آری ای مه به شراب اندر |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۵ : ماهی که ز رخسارش فتنهست به چین اندر |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۶ : غریبیم چون حسنت ای خوش پسر |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۷ : تا کی از ناموس هیهات ای پسر |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۸ : راحتی جان را به گفتار ای پسر |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۹ : صبح پیروزی برآمد زود بر خیز ای پسر |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۰ : حلقهٔ زلف تو در گوش ای پسر |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۱ : باز در دام بلای تو فتادیم ای پسر |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۲ : ماه مجلس خوانمت یا سرو بستان ای پسر |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۳ : من ترا ام حلقه در گوش ای پسر |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۴ : چون سخنگویی از آن لب لطف باری ای پسر |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۵ : زلف چون زنجیر و چون قیر ای پسر |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۶ : همواره جفا کردن تا کی بود ای دلبر |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۷ : ای سنایی کفر و دین در عاشقی یکسان شمر |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۸ : ای یوسف حسن و کشی خورشید خوی خوش سیر |
146 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۹ : ساقیا می ده و نمی کم گیر |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۰ : هر زمان چنگ بر کنار مگیر |
128 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۱ : سکوت معنویان را بیا و کار بساز |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۲ : با تابش زلف و رخت ای ماه دلفروز |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۳ : تا جایزی همی نشناسی ز لایجوز |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۴ : دلبر من عین کمالست و بس |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۵ : چون تو نمودی جمال عشق بتان شد هوس |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۶ : ای من غریب کوی تو از کوی تو بر من عسس |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۷ : ای من غلام روی تو تا در تنم باشد نفس |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۸ : ای ز ما سیر آمده بدرود باش |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۹ : ای ز خوبی مست هان هشیار باش |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۰ : ای سنایی دل بدادی در پی دلدار باش |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۱ : ای دل اندر نیستی چون دم زنی خمار باش |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۲ : ای پسر میخواره و قلاش باش |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۳ : بامدادان شاه خود را دیدهام بر مرکبش |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۴ : ای سنایی جان ده و در بند کام دل مباش |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۵ : ای جهان افروز دلبر ای بت خورشید فش |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۶ : دلم برد آن دلارامی که در چاه زنخدانش |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۷ : برخیز و برو باده بیار ای پسر خوش |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۸ : الا ای دلربای خوش بیا کامد بهاری خوش |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۹ : بر من از عشقت شبیخون بود دوش |
148 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۰ : چه رسمست آن نهادن زلف بر دوش |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۱ : از فلک در تاب بودم دی و دوش |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۲ : در عشق تو ای نگار خاموش |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۳ : دوش تا روز من از عشق تو بودم به خروش |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۴ : ز جزع و لعلت ای سیمین بناگوش |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۵ : چون نهی زلف تافته بر گوش |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۶ : ای جور گرفته مذهب و کیش |
131 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۷ : آن کژدم زلف تو که زد بر دل من نیش |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۸ : ای زلف تو تکیه کرده بر گوش |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۹ : ای بس قدح درد که کردست دلم نوش |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۰ : تا به بستانم نشاندی بر بساط انبساط |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۱ : ای زلف تو بند و دام عاشق |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۲ : خویشتن داری کنید ای عاشقان با درد عشق |
124 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۳ : تا دل من صید شد در دام عشق |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۴ : از حل و از حرام گذشتست کام عشق |
129 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۵ : تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشق |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۶ : من کیستم ای نگار چالاک |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۷ : ای بلبل وصل تو طربناک |
154 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۸ : در زلف تو دادند نگارا خبر دل |
165 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۹ : ای ساقی خیز و پر کن آن جام |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۰ : هر شب نماز شام بود شادیم تمام |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۱ : بس که من دل را به دام عشق خوبان بستهام |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۲ : دلبرا تا نامهٔ عزل از وصالت خواندهام |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۳ : برندارم دل ز مهرت دلبرا تا زندهام |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۴ : صنما تا بزیم بندهٔ دیدار توام |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۵ : بستهٔ یار قلندر ماندهام |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۶ : تا بر آن روی چو ماه آموختم |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۷ : از همت عشق بافتوحم |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۸ : دگر بار ای مسلمانان به قلاشی در افتادم |
121 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۹ : تا من به تو ای بت اقتدی کردم |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۰ : دستی که به عهد دوست دادیم |
144 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۱ : ما عاشق همت بلندیم |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۲ : خیز تا ما یک قدم بر فرق این عالم زنیم |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۳ : خیز تا بر یاد عشق خوبرویان میزنیم |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۴ : پسرا خیز تا صبوح کنیم |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۵ : خیز تا در صف عقل و عافیت جولان کنیم |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۶ : گفتم از عشقش مگر بگریختم |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۷ : الا ای ساقی دلبر مدار از می تهی دستم |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۸ : من نصیب خویش دوش از عمر خود برداشتم |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۹ : ترا دل دادم ای دلبر شبت خوش باد من رفتم |
178 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۰ : تا به رخسار تو نگه کردم |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۱ : به دردم به دردم که اندیشه دارم |
189 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۲ : ای یار سر مهر و مراعات تو دارم |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۳ : روزی که رخ خوب تو در پیش ندارم |
142 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۴ : الحق نه دروغ سخت زارم |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۵ : می ده پسرا که در خمارم |
131 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۶ : چو آمد روی بر رویم که باشم من که من باشم |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۷ : فراق آمد کنون از وصل برخوردار چون باشم |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۸ : روا داری که بی روی تو باشم |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۹ : من که باشم که به تن رخت وفای تو کشم |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۰ : چو دانستم که گردندهست عالم |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۱ : ای چهرهٔ تو چراغ عالم |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۲ : در راه عشق ای عاشقان خواهی شفا خواهی الم |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۳ : مسلم کن دل از هستی مسلم |
123 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۴ : ای ناگزران عقل و جانم |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۵ : ای دیدن تو حیات جانم |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۶ : آمد بر من جهان و جانم |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۷ : به صفت گر چه نقش بی جانم |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۸ : تا شیفتهٔ عارض گلرنگ فلانم |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۹ : هر گه که به تو در نگرم خیره بمانم |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۰ : از عشق ندانم که کیم یا به که مانم |
140 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۱ : دگر بار ای مسلمانان ستمگر گشت جانانم |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۲ : بی تو یک روز بود نتوانم |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۳ : روزی من آخر این دل و جان را خطر کنم |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۴ : ای مسلمانان ندانم چارهٔ دل چون کنم |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۵ : بی تو ای آرام جانم زندگانی چون کنم |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۶ : تا کی ز تو من عذاب بینم |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۷ : بی صحبت تو جهان نخواهم |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۸ : ای دو زلفت دراز و بالا هم |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۹ : ای به رخسار کفر و ایمان هم |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۰ : لبیک زنان عشق ماییم |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۱ : خورشید تویی و ذره ماییم |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۲ : ما را میفگنید که ما اوفتادهایم |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۳ : دلبرا ما دل به چنگال بلا بسپردهایم |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۴ : از پی تو ز عدم ما به جهان آمدهایم |
130 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۵ : ما کلاه خواجگی اکنون ز سر بنهادهایم |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۶ : تا ما به سر کوی تو آرام گرفتیم |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۷ : چشم روشن بادمان کز خود رهایی یافتیم |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۸ : رورو که دل از مهر تو بد عهد گسستیم |
145 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۹ : سر بر خط عاشقی نهادیم |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۰ : ما فوطه و فوطه پوش دیدیم |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۱ : نه سیم نه دل نه یار داریم |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۲ : آمد گه آنکه ساغر آریم |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۳ : ما عشق روی آن نگاریم |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۴ : خیز تا می خوریم و غم نخوریم |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۵ : خیز تا دامن ز چرخ هفتمین برتر کشیم |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۶ : ما قد ترا بندهتر از سرو روانیم |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۷ : گرچه از جمع بی نیازانیم |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۸ : ما همه راه لب آن دلبر یغما زنیم |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۹ : او چنان داند که ما در عشق او کمتر زنیم |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۰ : باز ماندم در بلایی الغیاث ای دوستان |
124 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۱ : سنایی را یکی برهان ز ننگ و نام جان ای جان |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۲ : مرا عشقت بنامیزد بدانسان پرورید ای جان |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۳ : تماشا را یکی بخرام در بستان جان ای جان |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۴ : جانا نخست ما را مرد مدام گردان |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۵ : ای وصل تو دستگیر مهجوران |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۶ : عاشقی گر خواهد از دیدار معشوقی نشان |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۷ : چون در معشوق کوبی حلقه عاشقوار زن |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۸ : چنگ در فتراک عشق هیچ بت رویی مزن |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۹ : جام را نام ای سنایی گنج کن |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۰ : ساقیا مستان خواب آلوده را بیدار کن |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۱ : خانهٔ طاعات عمارت مکن |
134 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۲ : قومی که به افلاس گراید دل ایشان |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۳ : جوانی کردم اندر کار جانان |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۴ : ز دست مکر وز دستان جانان |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۵ : همه جانست سر تا پای جانان |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۶ : تخم بد کردن نباید کاشتن |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۷ : نینی به ازین باید با دوست وفا کردن |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۸ : چیست آن زلف بر آن روی پریشان کردن |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۹ : جانا ز لب آموز کنون بنده خریدن |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۰ : ای به راه عشق خوبان گام بر میخواره زن |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۱ : ای سنایی در ره ایمان قدم هشیار زن |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۲ : ای برادر در ره معنی قدم هشیار زن |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۳ : ای هوایی یار یک ره تو هوای یار زن |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۴ : گر رهی خواهی زدن بر پردهٔ عشاق زن |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۵ : عاشقا قفل تجرد بر در آمال زن |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۶ : خیز ای بت و در کوی خرابی قدمی زن |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۷ : ای رخ تو بهار و گلشن من |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۸ : ای نگار دلبر زیبای من |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۹ : گر کار بجز مستی اسکندر می من |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۰ : ای دوست ره جفا رها کن |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۱ : ایا معمار دین اول دل و دین را عمارت کن |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۲ : این که فرمودت که رو با عاشقان بیداد کن |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۳ : ای باد به کوی او گذر کن |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۴ : غلاما خیز و ساقی را خبر کن |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۵ : غریب و عاشقم بر من نظر کن |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۶ : بند ترکش یک زمان ای ترک زیبا باز کن |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۷ : ساقیا برخیز و می در جام کن |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۸ : ای شوخ دیده اسب جفا بیش زین مکن |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۹ : جانا دل دشمنان حزین کن |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۰ : چشمکان پیش من پر آب مکن |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۱ : مکن آن زلف را چو دال مکن |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۲ : ای دل ار مولای عشقی یاد سلطانی مکن |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۳ : جانا اگر چه یار دگر میکنی مکن |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۴ : ای نموده عاشقی بر زلف و چاک پیرهن |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۵ : صبر کم گشت و عشق روز افزون |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۶ : ای ماه ماهان چند ازین ای شاه شاهان چند ازین |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۷ : ای چون تو ندیده جم آخر چه جمالست این |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۸ : ای رشک رخ حورا آخر چه جمالست این |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۹ : خواجه سلام علیک آن لب چون نوش بین |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۰ : خواجه سلام علیک آن لب چون نوش بین |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۱ : جاوید زی ای تو جان شیرین |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۲ : اسب را باز کشیدی در زین |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۳ : ای لعبت مشکین کله بگشای گوی از آن کله |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۴ : چون سخن زان زلف و رخ گویی مگو از کفر و دین |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۵ : گر نشد عاشق دو زلف یار بر رخسار او |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۶ : ای جهانی پر از حکایت تو |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۷ : ای شکسته رونق بازار جان بازار تو |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۸ : ای همه انصافجویان بندهٔ بیداد تو |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۹ : خنده گریند همی لاف زنان بر در تو |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۰ : حلقهٔ ارواح بینم گرد حلقهٔ گوش تو |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۱ : ای شادی و غم ز صلح و جنگ تو |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۲ : ای مونس جان من خیال تو |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۳ : ای دریغا گر رسیدی دی به من پیغام تو |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۴ : موی چون کافور دارم از سر زلفین تو |
124 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۵ : تا کی از عشوه و بهانهٔ تو |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۶ : عاشقم بر لعل شکرخای تو |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۷ : باز افتادیم در سودای تو |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۸ : ای گشته ز تابش صفای تو |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۹ : ای کعبهٔ من در سرای تو |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۰ : تا بدیدم زلف عنبرسای تو |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۱ : ای ببرده آب آتش روی تو |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۲ : باد عنبر برد خاک کوی تو |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۳ : گر خسته دل همی نپسندی بیار رو |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۴ : ای خواب ز چشم من برون شو |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۵ : خه خه ای جان علیک عینالله |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۶ : ای قوم مرا رنجه مدارید علیالله |
140 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۷ : ای ز آب زندگانی آتشی افروخته |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۸ : ای دل اندر بیم جان از بهر دل بگداخته |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۹ : من نه ارزیزم ز کان انگیخته |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۰ : ای نقاب از روی ماه آویخته |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۱ : بردیم باز از مسلمانی زهی کافر بچه |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۲ : آن جام لبالب کن و بردار مرا ده |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۳ : ساقیا مستان خوابآلوده را آواز ده |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۴ : ای من مه نو به روی تو دیده |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۵ : ای مهر تو بر سینهٔ من مهر نهاده |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۶ : ای سنایی خیز و بشکن زود قفل میکده |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۷ : زهی سروی که از شرمت همه خوبان سرافگنده |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۸ : از عشق آن دو نرجس وز مهر آن دو لاله |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۹ : دی ناگه از نگارم اندر رسید نامه |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۰ : پر کن صنما هلاقنینه |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۱ : جان جز پیش خود چمانه منه |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۲ : گر بگویی عاشقی با ما هم از یک خانهای |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۳ : سینه مکن گرچه سمن سینهای |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۴ : عقل و جانم برد شوخی آفتی عیارهای |
118 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۵ : این چه رنگست برین گونه که آمیختهای |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۶ : ای جان و جهان من کجایی |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۷ : جانا نگویی آخر ما را که تو کجایی |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۸ : ای کرده دلم سوختهٔ درد جدایی |
126 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۹ : از ماه رخی نوش لبی شوخ بلایی |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۰ : ای لعل ترا هر دم دعوی خدایی |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۱ : ای پیشهٔ تو جفانمایی |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۲ : ای یوسف ایام ز عشق تو سنایی |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۳ : آخر شرمی بدار چند ازین بدخویی |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۴ : بتا پای این ره نداری چه پویی |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۵ : کودکی داشتم خراباتی |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۶ : ای آنکه به دو لب سبب آب حیاتی |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۷ : غالیه بر عاج برآمیختی |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۸ : باز این چه عیاری را شب پوش نهادستی |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۹ : تا مسند کفر اندر اسلام نهادستی |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰۰ : اگر در کوی قلاشی مرا یکبار بارستی |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰۱ : دلا تا کی سر گفتار داری |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰۲ : آن دلبر عیار من ار یار منستی |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰۳ : یار اگر در کار من بیمار ازین به داشتی |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰۴ : صنما آن خط مشکین که فراز آوردی |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰۵ : ای راه ترا دلیل دردی |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰۶ : تا معتکف راه خرابات نگردی |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰۷ : زان خط که تو بر عارض گلنار کشیدی |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰۸ : زهی پیمان شکن دلبر نکوپیمان به سر بردی |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰۹ : دلم بردی و جان بر کار داری |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱۰ : روی چو ماه داری زلف سیاه داری |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱۱ : ای آنکه رخ چو ماه داری |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱۲ : انصاف بده که نیک یاری |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱۳ : در ره روش عشق چه میری چه اسیری |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱۴ : عشق و شراب و یار و خرابات و کافری |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱۵ : نگویی تا به گلبن بر چه غلغل دارد آن قمری |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱۶ : چرا ز روی لطافت بدین غریب نسازی |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱۷ : ای گل آبدار نوروزی |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱۸ : ای سنایی چو تو در بند دل و جان باشی |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱۹ : لولو خوشاب من از چنگ شد یکبارگی |
144 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲۰ : به درگاه عشقت چه نامی چه ننگی |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲۱ : الا ای لعبت ساقی ز می پر کن مرا جامی |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲۲ : ای پسر گونه ز عشقت دست بر سر دارمی |
147 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲۳ : تا به گرد روی آن شیرین پسر گردم همی |
128 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲۴ : ای چشم و چراغ آن جهانی |
134 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲۵ : ای زبدهٔ راز آسمانی |
131 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲۶ : تو آفت عقل و جان و دینی |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲۷ : گاه آن آمد بتا کاندر خرابی دم زنی |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲۸ : دلم بربود شیرینی نگاری سرو سیمینی |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲۹ : الا ای نقش کشمیری الا ای حور خرگاهی |
131 |
|
غزل شمارهٔ ۴۳۰ : عاشق نشوی اگر توانی |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۴۳۱ : ربی و ربکالله ای ماه تو چه ماهی |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۴۳۲ : برخی رویتان من ای رویتان چو ماهی |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۴۳۳ : صنما چبود اگر بوسگکی وام دهی |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۴۳۴ : گفتی که نخواهیم ترا گر بت چینی |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۴۳۵ : صبحدمان مست برآمد ز کوی |
106 |
|