🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۶۶۲ : برگ عیش خود از آن تازه چمن می خواهم

(ثبت: 176954)

برگ عیش خود از آن تازه چمن می خواهم

یک گل بوسه از آن کنج دهن می خواهم

طفل گستاخم و کامم به شکر خو کرده است

بوسه می خواهم و از کنج دهن می خواهم!

خون من لاله و گل نیست که پامال شود

خونبهای خود از آن عهد شکن می خواهم

کربلا گشت زمین یمن از پرتو او

از عقیق لب او خون یمن می خواهم

نیستم از سخن ساده چو طوطی محفوظ

پیچ و تابی به سر زلف سخن می خواهم

روز و شب در طلب سینه صافم صائب

طوطیم، آینه ای بهر سخن می خواهم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا