🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 آغوش خدا ….

(ثبت: 227047) خرداد 5, 1399 

 

می‌کند  مستِ  مرا  موی   پراکنده‌ی   تو
رو  شده  چال فریبنده‌ای  از  خنده‌ی  تو

وصفِ  چشمان  تو در شعر  نمی‌گنجد، آه
شاعری  کو  نشود عاشق و شرمنده‌ی تو

بیخود از خود شده‌ام جان‌ و دلم می‌دردد
واژه‌ای  نیست  چرا  لایق  و ارزنده ‌ی تو

تو   از  آغوشِ  خدا   آمده‌ای   یعنی  که
هیچ  شعر  و غزلی  نیست  برازنده‌ی  تو

به خداوند  قسم  نیست  اسیری  جز  من
عاشقِ  بندِ  تو   و   بنده‌ی   پاینده‌ی   تو

دل  به  دریا  زدم و غرقِ  نگاهت  شده‌ام
مثل   پروانه‌ی  در  شعله‌ی  سوزنده‌ی تو

آه… ای کاش  کسی  حال  مرا   می‌فهمید
درد سختی‌ست  گذر  از تو و  آینده‌ی تو

✍ #بهاره_کیانی

۹۹/۲/۳۰

 

 

 

 

نقدها
  1. اکبر رشنو

    خرداد 5, 1399

    سلام
    این سروده در قالب غزل در محتوای عاشقانه
    در سلاست و روانی در زبانی یکدست و روان و بی تکلف
    موفق به ختام ارزنده ی خود می رفت آغاز درخوبی و بلکه عالی خود بود در آرایش معنی و لفط
    که آرایش لفظی اش در واج آرایی حرف”م ” موج می زد ودر معنی هم عالی بود

    “می‌کند مستِ مرا موی پراکنده‌ی تو
    رو شده چال فریبنده‌ای از خنده‌ی تو”
    این “چال فریبنده “مضمونی بدیع آفریده و حسن بود و تازگی داشت و فراوانی و زیبایی در مضومن حادث می کرد به همین تصویر و ضمنا مصور بود
    و ترسیم خنده و فریبایی ارزنده در این تصویر عالی بود ونشان چیره دستی و مضمون آفرینی ناب بود
    و در نادری چاه زنخدان را به ذهن متبادر می کرد این چال که از خنده حادث شده است
    و
    ضمنا ” رو شدن”خود داستان دیگری داشت که کنایه از افشا شدن داشت ودیگر مهمترش این بود که ” روشده” معنی ایهامی دورش این بود که به ذهن می رسید اون چال و یا این
    خنده همه ی صورت را پو.شانده با توجه به معنی رو که صورت بود
    و
    ضمنا ایهام تناسب بود که آرایش معنوی عالی داشت و بیت شروع مشحون مضمون و ادبییتی در خور بود و این در خور تحسین بود
    و متن هم که بر همین سیاق نغز و نرمی لفظ و معنی می رفت
    وپایان هم خیلی خوب بود و با آرزو همراه بود وشرح این غزل بیشتر بسی از اینست که آمد اما بقدر ضیق وقت همین اندک از خروار مشتی بود که بسنده بود
    و علاو مطلبی که باید گفت اینست که در آخر مصرع بیت سوم ” می دردد ”
    یک نوع هنجار گریزی در دستور زبان بودکه خوب نشسته بر اریکه ی سخن و در شعر اقدامی بس عالیست که کار شعر را بهینه کرده و دستبردش را در ساختمان فعل قابل توجیه می کرد و نامانوس و غریب نبود گرچه خارج از دستور اما شعر وسرایش آن را بر می تابید و زبان هم بروز بود وبی تکلف و قادر به ادای مضمون و ارسال پیام بود و سرایشی موفق و ارجمند بود

نظرها
  1. سلام بانو کیانی
    دستمریزاد و خداقوت
    غزل زیبایی‌ست
    با واژه‌ی “می‌دردد” نتونستم خوب ارتباط برقرار کنم
    موفق باشید
    عزت زیاد
    🌷🌷🌷

  2. رسول رشیدی راد

    خرداد 6, 1399

    🌹🌹🌹🌹🌹

  3. سپیده طالبی

    خرداد 6, 1399

    درودها بهاره بانوی نازنین
    عارفانه – عاشقانه ی زیبایی خواندم
    دست مریزاد بانوی جان🌺

  4. محمدرضا یکتا

    خرداد 6, 1399

    خدا بهتون طول عمر و سلامتی بده…بسیار زیبا بود…زیباتر از همیشه.

  5. مینا یارعلی زاده

    خرداد 6, 1399

    درود و مهر و سلام

    “تو از آغوشِ خدا آمده‌ای یعنی که
    هیچ شعر و غزلی نیست برازنده‌ی تو”

    به حق که این بیت را خطاب به شاعرش میتوان گفت
    برازنده و زیبا قلمی دیگر از شما خواندم
    مثل همیشه غزلی دلنشین با زبانی امروزی و پر شور
    آفرینها بهاره جان
    نویسا و مانا باشی عزیزم
    👏👏👏👏👏👏👏👏

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا