🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 آن سنگدل

(ثبت: 252186) مهر 26, 1401 

 

آخر شبی من می روم از شهر و کویت
دیوانه من دیگر نمی آیم به سویت

وقتی بفهمی رفته ام ، من دور هستم
دیگر نمی بینی مرا در پیش رویت

فریاد خواهی زد تو با لب های بسته
تا بیش از این دیگر نریزد آبرویت

آتش گرفتم تا بسوزی از تب عشق
خاکسترم کردی تو با سرمای خویت

من شهره ی شهرم به شبگردی ز عشقت
آن سنگدل گویند به تو در شهر و کویت

 

محمد رضا شرعی
شبگرد
آذر ماه ۹۹

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. صفا یغمایی

    مهر 26, 1401

    سلام ودرود
    بسیارزیبابوددوست گرامی وهنرمندم
    بغیرازمصراع آخرکه به نظرحقیربه یکدستی وزیبایی غزلتان صدمه زده‌است.
    موفق وپاینده باشید.
    🌺🌺🌺

  2. سپاس از لطف بی کران شما
    سپاس از دقت نظر شما
    سپاس .

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا