🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بی سبب
بی آنکه تو را بخواهم
برایت هر روز می مُردم
ای لبانت سرشار از دانه های سرخ انار
ای نشانه های ماه بر گرمای عشق
ای پریِ دریایی
ای
صدای نرگس های زندانی در بطری، روی آب
تو گواه من بوده ای
تو دیده ای مرا
از دوست داشتنم بگو
از ستایش دستانش در ذهنم در رویا
از روح خسته ام روئیده بر نرسیدن ها
از دو حرفِ تن، از تنهایی
از دیدن ستاره های عشق، بر مدار تنهایی
از جوخه های مداومِ مرگ اشک ها
از بنفشه های آشفته در بازار ها
از دست های خالیِ من
از آغوش بی قرارِ من، بگو
تو دیده ای مرا
تو گواه من بوده ای
ای
صدای نرگس های زندانی در بطری، روی آب
از دوست داشتنم بگو…
محمدرضانعمت پور
29فروردین1399
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
اردیبهشت 30, 1399
سلام
هزاران آفرین…احسنت
پاسخ
بستن فرم