🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
تو برایم شعری
غزلی بی پایان
راز پرواز هزار آوازی
از تو باید پرسید
آخرین پنجره ی کوچه ی خورشید کجاست ؟
تا کجا جاده ی دریا پیداست؟
در شب شیشه ای اَم سایه ی چشمت جاری
به رگ آینه ها می تابی
شبنم صبحی و در بستر گل می خوابی
لب هر پنجره را منظره ات می بوسد
قاب هر خاطره را منظره ات می بوسد
چه افق ها داری
عاشقانه ست جهانی که تو جانش باشی
مرغ باغِ غزل و سروِ روانش باشی
چون دعای سحری وردِ زبانش باشی
باید از ماه شنید
باد شبگرد چمنزار چه سازی دارد ؟
با سپیدار چرا راز و نیازی دارد ؟
برکه را می گذرد، دست نمازی دارد؟
عشق را قالب و قانونی هست؟
قلب پر خونی هست ؟
پشت هر صورت معصوم چرا بیداد است ؟
پشت لبخند چرا فریاد است ؟
زلفِ در بند نسیم آزاد است ؟
این جنون چیست که در خلقت ما بنیاد است ؟
راه من راه کمین است و خطر
تو مرا تا درِ میخانه ببر
تو قدم هایم باش
تو مرا تا لب پیمانه ببر
(( تو مرا خانه ببر))
عادل دانشی آذر 1402
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (11):
آذر 22, 1402
بسیار زیباست
سلام و درود
پاسخ
آذر 22, 1402
سپاسگزارم خانم بیرانوند بزرگوار 🌸🌺🌷🌹
پاسخ
آذر 22, 1402
درود جناب دانشی
با آرزوی توفیق الهی 🌹🌹
پاسخ
آذر 23, 1402
درود جناب سید حسینی
سپاسگزارم بزرگوار🌸🌺🌹
پاسخ
آذر 22, 1402
درود جناب دانشی زیباست
موفق باشید.
🌺🌺🌺
پاسخ
آذر 23, 1402
درود جناب یغمایی
لطف کردید بزرگوار 🌸🌺🌷🌹
پاسخ
آذر 22, 1402
احسنت
بسیار زیبا سروده اید
🙏🌸🌹🌸🌹🙏💐🍃
پاسخ
آذر 22, 1402
درود و دستمریزاد👏💐
پاسخ
آذر 23, 1402
درود معین عزیز
زنده باشید استاد 🌸🌺🌷🌹
پاسخ
آذر 23, 1402
سلام عادل عزیزم
شعری زیباست
لذت بردم
در پناه خدا 🍃👏👏👏👏👏👏👏🍃
پاسخ
آذر 23, 1402
درود استاد خراسانی عزیز
پدر هنری بنده
ممنون از محبتت بزرگوار 🌸🌺🌷🌹❤️
پاسخ
آذر 23, 1402
درودها جناب دانشی. سروده ای بسیار زیبا را مهمانتان شدم.
شب و روزگار خوش
🌷🥀🌱🌱🥀🌷
پاسخ
آذر 24, 1402
درود بر شما جناب وحدتی بزرگوار
سپاسگزارم استاد
کامروا باشید و سربلند 🌸🌷🌹
پاسخ
بستن فرم