🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 * «حضـــــور» فــــرشـــــی وعــــرشــــــی!

(ثبت: 266155) آذر 20, 1402 
* «حضـــــور» فــــرشـــــی وعــــرشــــــی!

*اشاره:
بارها و بارها به دوستان شاعر توصیه کرده ام هر شعری که سرودند آن را فورآ در گروه یا گروههایی منتشر نکنند ؛ دست نگه دارند ؛ چه بسا که با تأمل و ویرایش و بازنگری سروده ای شسته ، رفته ارائه دهند….
متآسفانه به این توصیه خودم عمل نکردم و پس از سرودن غزل «حضور» آن را برای نشر در سایت ارسال نمودم….
پس از انتشار ، یکی دو بار به مرورش نشستم و دیدم کاستیهایی دارد که با اندک ویرایشی مرتفع می گردد.محض درس آموزی و تجربه اندوزی (اول برای خودم و سپس برای دوستان ارجمند) غزل را قبل و بعد از ویرایش تقدیم می کنم.اهل معنا به روشنی در خواهند یافت که با تأمل و بازنگری در غزل آن را از فرش به عرش رسانده ام…..باقی بقایتان.

به بزم عشق چرا نیک خو نمی‌آید
سری مگر به تواضع فرو نمی‌آید

زلال باده‌ی عشق است، جاریِ غزلش
شکوفه نیز بدین رنگ و بو نمی‌آید

مقدس است چنان آستان او که قلم
برای تهنیت‌اش بی‌وضو نمی‌آید

امید ، دربه در کوچه های تنهایی است
دگر به صید دلی آرزو نمی آید

فراق تا که مرا دید جستجوگر گفت
برو به گوشه ی عزلت که او نمی آید

سراب وار از اوهام خود کناره بجو
که آب رفته دوباره به جو نمی آید

خیال خام چرا؟ ای که سوی چشمت رفت
دگر نگار به این سمت و سو نمی آید

کسی که داشت شراب حیات بخش تو را
به سمت و سوی دلت با سبو نمی آید

گرفته بغض غریبی دوباره راه نفس
زِ فرط ناله، نفس از گلو نمی‌آید

چنان شکست دل ما به زیر بار غمش
که با گذشت قرون باز رو نمی آید

دلم خوش است به آواز سهره ای تنها
به سمت برکه ی ما گرچه قو نمی آید.

✏️✏️

چرا به بزم من آن ماهرو نمی‌آید؟
چه کرده ام که سراغ من او نمی‌آید؟

چه شد که دشت دلم را نویدبخش بهار
غزال گل نفس مشک بو نمی آید؟

کسی که داشت شراب حیاتبخش وصال
به سمت و سوی دلم با سبو نمی آید

امید دربدر کوچه های تنهایی است
دگر سراغ دلم آرزو نمی آید

فراق تا که مرا دید جستجوگر گفت
برو به گوشه ی عزلت که او نمی آید

سراب وار از اوهام خود کناره بجوی
که آب رفته دوباره به جو نمی آید

خیال خام چرا ؟ ای که سوی چشمت رفت
دگر نگار به این سمت و سو نمی آید

نشسته بغض غریبی به نای من زان رو
نفس بریده برون از گلو نمی آید

چنان شکسته دل من به زیر بار غمش
که با گذشت قرون نیز رو نمی آید

مقدّس است چنان یاد او که شرحش را
قلم به دفتر من بی وضو نمی آید

دلم خوش است به آواز غوک مردابی
به سمت برکه ی من گر چه قو نمی آید.

 

 

 

نظرها
  1. عظیمه ایرانپور

    آذر 20, 1402

    درود بر شما
    خیلی زیباست
    آموختم
    سپاس🌺

  2. صفا یغمایی

    آذر 20, 1402

    درودتان استاد
    بسیارزیبا وعالی شد.
    کلاس صبحگاهی مفیدی بود.
    دستمریزاد
    🌺🌺🌺

  3. مدینه ترکاشوند

    آذر 21, 1402

    درود براستادم بسیارزیباست 👏👏👏🌹🌿

  4. طارق خراسانی

    آذر 21, 1402

    سلام‌و‌درود بر حضرت استاد خوش عمل کاشانی عزیز

    یکی از آثار بسیار فاخر شماست
    بقدری زیباست که زبان قادر به وصف آن نیست

    در پناه خدا 🌱👏👏👏👏👏👏👏👏🌱

  5. سلام و درود بر شما
    عالی

  6. معین حجت

    آذر 22, 1402

    مثل همیشه عالی استاد👏👏👏💐💐💐

  7. درودها بر استاد کاشانی. مثل همیشه خوش درخشیده اید. زنده باد.
    🌷🌷💛🌷🌷

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا