🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دختر کولی

(ثبت: 252679) آبان 12, 1401 
دختر کولی

 

در دلم عِشوه های امروزت
شعله ور کرده حِسُ و حالم را
کاش برگردی دختر کولی
تا ببینی دوباره فالم را

تا ببینی که گُر گرفته تنم
به نگاهی که می کنم بر تو
به نگاهی که می کشد سَرَکی
ز نوک شصت پا تا سر تو

هوسی خفته در دلم پیداست
آنچه گم کرده بودمش دیری
آنچه زنده می کند دل را
در دَم مُردن و دَم پیری

زنده ام کرده ای مسیحایی
به تبسم ، به عشوه ای ، نازی
گرم هستی دوباره خواهم شد
وقتی با زلف خود کنی بازی

حرف رفتن مزن که می رنجم
مثل گل ز باد نوروزی
تو بمان کنار من هردم
مثل خورشید و ماه هر روزی

جلوه گر گشته روی زیبایت
به نگاه عاشق شبگرد
می کُشَد غمت مرا امشب
دخترک تو را قسم برگرد

 

محمد رضا شرعی
شبگرد
بهار ۹۹

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

نظرها
  1. سیاوش آزاد

    آبان 13, 1401

    سلام
    ز نوک شست پا تا سر تو

    وقتی با زلف خود کنی بازی
    وقتی ظاهرا خارج از وزن است
    چون که با زلف خود کنی بازی

    • جناب آزاد عزیز
      بسیار سپاسگزارم از راهنمایی های شما
      به نظرتان بجای چون از تا استفاده کنم درس می شود ؟
      چون که با زلف خود کنی بازی

      تا که با زلف خود کنی بازی