🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 زبان شعری ما (نقدی به انتقاد)

(ثبت: 239776) خرداد 21, 1400 
زبان شعری ما (نقدی به انتقاد)

زبان شعری ما (نقدی به انتقاد)

زین پس دگر بهانه ی خالی نمی کنم
یاد از بهار و رقص و شلالی نمی کنم

آرایه ای به استعاره ی مژگان دلبری
تلمیح را به گونه ی چالی نمی کنم

دیگر همینکه از تو بگویم غنیمتست!
سودا به غیر رزق حلالی نمی کنم

در گیر و دار این همه تلواسه عجیب
حرف از نسیم و باد شمالی نمی کنم

از نازِ چشمِ ناز تو گفتن قدیمی است!
با کس هوای جنگ و جدالی نمی کنم

خود را مرید خوشگلی برگ تازه وُ
افسانه های رو به زوالی! نمی کنم

با بسته های تازه ای از اب میوه ها
چندی حدیث جام سفالی نمی کنم!

جائیکه رُبِّ تازه و کمپوت سیب هست
حرف از انار و میوه ی کالی! نمی کنم

از مِی سخن مگوکه ۴۰ سال رفته را
نوشابه خورده ام که مجالی نمی کنم

با عطر ادکلن چه نیازی به عود هست-
اسپند اگر به جام زغالی نمی کنم؟!

پیش چراغ ال ای دی کوچه صحبت
پروانه‌های سوخته بالی نمی کنم

وقتی زبان شعری ما تازه می شود!
با طرُّه های زلف تو حالی نمی کنم!

◇ تقدیم: به منتقدانیکه به بهانه زبان امروزی بسیاری از آثار ناب دارای وزن(کلاسیک) را به باد انتقاد می گیرند!

 

 

 

نظرها 11 
  1. طارق خراسانی

    خرداد 21, 1400

    سلام و درود
    تا کنون راه را شما درست رفته اید
    بی خیال حرف های ادیبان فرا اندیشه های نو اندیش
    نمی خواهم خدای ناخواسته مسخره ی شان کنم ولی آنان بی محابا هرچه دلشان بخواهد می گویند.
    دوست من شعر باید پیام داشته باشد
    نام آقای شاملو تا خدا خدایی کند در گستره ادب فارسی جاودان خواهد ماند ولی بروید ببینید برخی اشعار ایشان هیچ پیامی ندارد و برخی مملو از پیام است.
    شعر شاعر باید باعث تغییرات معنوی و احساسی در شاعرشود برای جامعه پیام داشته باشد یک دهقان تا یک استاد دانشگاه بتواند از آن استفاده کند قابل فهم برای همه باشد و خیلی چیزهای دیگر..
    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏🌹🌿

    • علی معصومی

      خرداد 21, 1400

      سلام و عرض ادب
      جناب استاد خراسانی نازنین
      ◇◇◇◇
      حق با شماست، شعر ضمن رعایت چهار چوب های ادبی، باید دارای پیام و شور و حال باشد
      شعر باید کلام خواننده گردد و با او ارتباط برقرار کند اما مگر می شود گفت که چون واژه ای را فلان شاعران بکار برده اند، دیگر ارزش چندانی در شعر های بعدی ندارد؟
      این سخن همانند ان است که بگوییم چون فلان میوه را دیگران نوش جان کرده اند، دیگر میوه ای با ان خصوصیت در مکان دیگر هم مزه ای ندارد و ما باید سراغ میوه های دیگر برویم.
      متاسفانه این دیدگاه در آثار هنری و موسیقایی نیز راه را به ناکجا آباد سوق داده و در بیشتر مجموعه های تولید شده، اثری از تحریر های زیبا و دستگاه های اواز خوانی اصیل دیده نمی شود و ذائقه چندین و چند ساله مخاطب به سمت و سوی دیگر همچون راک و پاپ و هیوی متال و رپ و…تمایل پیدا نموده که اثری چندان در گوش ذهن جامعه ندارد.
      بیشتر قطعات شنیداری متن خود را از آثار و متونی برگرفته اند که بار معنایی عرفانی و فلسفی چندانی نداشته و فقط با کمک امکانات صوتی و ابزار اوایی رایانه ای سعی در حلب مخاطب دارند.
      در حالی که یک شعر و تراته اصیل تنها با یک تار سنتی آنچنان زیبایی می پراکند که یک چکاوک خوش نغمه در کوهستان و شاخه ای از بیابان.
      منظور حقیر، بحث در قالب و ساختار سروده نبود، بلکه ایراد بر این است که چرا زبان شعر امروزی نیست!؟
      مگر زبان امروز ما زبان اصیل پارسی نبوده و اگر زبان اصیل پارسی رو به فراموشی رفته است، ما هم اجبارا باید به آن سرعت دهیم؟
      متاسفانه و ناخواسته در بیشتر جشنواره ها این مسئله وحود دارد و بعنوان اولین نشانه ارزشیابی شعر تلقی می شود که نزید بر علت است.
      درپایان سپاسگزارم از الطفات جنابعالی و ارسال نظر ارشمندتان
      در پناه پروردگار باشید
      🌿🌺🌿🌺🌿

  2. فریبا نوری

    خرداد 21, 1400

    سلام استاد ارجمندم
    چون همیشه شعر بسیار زیبایی است

    خود را مرید خوشگلی برگ تازه وُ
    افسانه های رو به زوالی! نمی کنم

    نکته ای در این شعر وجود دارد که اصلا چرا باید پرداختن به زیبایی و طبیعت و افسانه های گذشته مورد مذمت قرار بگیرد؟ تا این مذمت مورد نقد باشد؟

    در جهان ظهور شعر سپید ( تعریف جهانی: شعری که وزن دارد و قافیه پایانی ندارد (معادل شعر نیمایی برای ما) و شعر آزاد (تعریف جهانی: شعری که به وزن و قافیه پایانی پایبند نیست (معادل شعر سپید و دیگر شعرهایی با این خصوصیت در ادبیات ما) تقریبا همزمانی دارد با جنگ جهانی اول و مرگ و ویرانی‌های بسیار زیاد. فساد غیر قابل انکار کلیسا و در نتیجه بی اعتمادی مردم به دین و تعلیمات دینی. پیشرفت فزاینده علم و در نتیجه ظهور تئوری های غیر دینی برای خلقت جهان و انسان. بی نظمی و عدم ثبات فزاینده و پیشرونده در جهان. همه اینها در کنار هم منجر به بی ثباتی و بدبینی و احساس یاس و بدبختی – دیگر بدون امید به هیچ ابدیت و عدالتی – در مردم می‌شدند و هنر هم به انعکاس این بی ثباتی و بدبینی در این عصر تاریکی پرداخت و به همین دلیل، دوران سبزه زار سبز و چمنزار مرطوب که پر از گل و بوسه و معنویت بود یعنی هنر و ادبیات کلاسیک سرشار از غزل ها و قصیده های عاشقانه و عارفانه موزون و امیدبخش و آرام) را نیز به خاطر عدم انعکاس واقعیت های تلخی که فکر می‌کرد در گذشته هم بوده اما شاعران و هنرمندان به بازنمایی آن نپرداخته اند، محکوم می‌کرد. حال شعرای برجسته ای بودند که فرم های کلاسیک را اجتناب ناپذیر می‌دانستند اما محتوا را متناسب با اوضاع و احوال زمانه خود تیره و تار انتخاب می‌کردند و شعرای برجسته ای هم بودند که هم فرم و هم محتوا ی ادبیات کلاسیکشان هر دو را در رگبار تیر انتقاد قرار می‌دادند. اما عده ای از شاعران پس از چندی متوجه رواج افسردگی و فقدان معنویت و روح امید و به نوعی «مرگ در حین زندگی» در مردم شدند و این گروه حالا به نقد شاعران عصر تاریکی پرداختند البته در فرم ممکن بود کلاسیک سرا، سپید سرا یا آزاد سرا باشند و برخی از این شعرها در هر سه شاخه به واقع جزء شاهکارهای ادبیات معاصر جهانند.

    با درود بیکران

    💐💐💐👏👏👏

    • علی معصومی

      خرداد 22, 1400

      درود و عرص ادب و ارادت
      استاد لرجمند
      بانو نوری گرامی
      ◇◇◇◇
      به نکات برجسته و حقیقتی بارز اشاره فرمودید که جاودانی شعر را تضمین میکند
      خمانگونه که شما هم اشاره فرموده اید، بحث بین شعر مقفی و نو و سپید نیست.
      بلکه بحث در موصوع اشکال غیر منطقی گرفتن به کهن واژگی شعر است که فقط به اشعار موزون محدود و ختم نخواهد شد که اگر قرار بر ایراد هایی اینچنینی باشد، نقادان این مکتب مطمئنا اثار سپید و نو و… را هم از دم تیغ انتفاد سلیقه ای خود خواهند گذراند، زیرا اعتقاد براین دارند که واژگان در بستر زمان دگردیسی پیدانموده و هر کس باید بر اساس تغییرات زبان شعر بگوید که زیاد غیر ممکن نیست، اما ادعای غیر منطقی ایشان اینست که باید وازگان قبلی که زیاد در آثار متقدمان کاربرد داشته را از متون و ابیات حذف! نمود که این بخش از بخث مورد اعتراض ماست.
      امید که شاعران علاوه بر پیام فرهنگی و درونی شعر، به پاسداری از زبان اصیل پارسی نیز همت گمارند.
      در پایان سلامتی و توفیق برای آن ارجمند از خداوند ارزو دارم🌹🌿
      در پناه خدا

  3. نسرین حسینی

    خرداد 22, 1400

    درود برشما جناب معصومی گرانقدر شعری زیبایی را قلم زدیدومضمون زیبای داشت
    ادبیات ما ادبیات چهره هاست همیشه عده ایی انگشت شمار چهره می‌شوند و دیگران در سایه قرار می‌گیرند و یا کمتر دیده می‌شوند و یا اصلاً دیده نمی شوند یکی از مسائلی که در ادبیات ما خیلی باب شده است تعصب است آنهم تعصبی ازجنس لجاجت و مبالغه.
    غلو و مبالغه در خصوص بزرگان ادب زمینه ی این نگره های متعصبانه را فراهم می‌کند. تعصب رویکردی همانند عشق دارد. چشم و گوش و هوش را از دیدن معایب می پوشاند متعصبان ادبی هیچگاه قبول نمی کنند که مولانا در برخی غزلیات حتی قافیه را رعایت نکرده است و احتمالاً قبول نمی کنند که ۹۰ بیت دیوان حافظ متعلق به حافظ نیست و شاید در باب پایگاه های فکری سعدی هیچ انحرافی نمی‌بینند. و احتمالا اگر از تناقضات فردوسی حرفی بزنی شمشیررا آخته ساخته و ناقد را روانه ی سلاخ خانه خواهند کرد.
    همین متعصبان در باب شاعران معاصر که چهره شده‌اند نیز همین اصرار را دارند و هرگز قبول نمی کنند که اگر زبان فاخر تاریخ بیهقی را از شعر شاملو بگیریم از شعریت و ادبیت چیزی برای آن باقی نمی ماند و بسیاری از بندهای شعر سهراب سپهری اگر حذف شوند هیچ احساس خلاء در شعر ایجاد نخواهد شد و شعر سهراب از نظر هندسه ی درونی فقیر ترین شعر هاست اما با همه این حرف ها بزرگان ادب ما در نزد ما و هم در سراسر دنیا جایگاه ویژه و ممتازی دارند اما هیچگاه بی عیب و ایراد و به دور از خطا نیستند که خود شاهدیم بارها در شعر نوسراها فقط نظمی نوشتندو وزن پر کرده اند وشعرشون حرفی واسه گفتن نداره
    نمیدانم این افراد زبان شعر را چگونه معنا می‌کنند آنچه ما داریم وبه آن مینازیم همین ادبیات شعری است که بر قلعه ادبیات چهان خودنمایی می‌کند ولی متاسفانه ما خود نکوهشش میکنم ومیکوبیمش به قول شما تا چشممان به ی واژه میفته اینقدر میکوبیم که شاعر رو از نوشتن منصرف میکنه
    اگرچه هر کلاسیک سرای باید به قلم خودش بنازه چون اینجا توانایی قلمش را به رخ میکشه که می‌گوید من زبان خود را میدانم پس اینقدر تبهر در سرودن دارم که زبان کهن را میسرایم
    باسپاس از شما استاد گرامی برقرار باشید🌺🍃🌺🍃🙏🙏

    • علی معصومی

      خرداد 22, 1400

      سلام و ارادت
      ادیب فرهیخته
      بانو حسینی شیرازی ارجمند
      ◇◇◇
      همانگونه که در بخشی از فرمایش جنابعالی قید شده است، زبان و ادبیات هر کشور از سرمایه های فرهنگی است که شالوده و اساس کار قلمداد می شود.
      البته بحث شعر مقفی و بی وزن نطرح نیست بلکه بحث اتهام کهن واژگی شعر و در نهایت اجبار شاعر به عدم استفاده از واژگان پر کاربرد ادبیات شعر است که خود نوحب فراموشی زبان اصیل پارسی خواهد شد.
      کسی که شعر سنتی را به کهن واژگی متهم کند، بدون شک سروده های سپید و نیمایی و بی وزن را هم به همین دلیل مورد نقد بی منطق خود خواهد نمود و در نتیجه موجباسیب دیدن عقبه شعر پارسی می گردد که چون داته های زتحیر پیوستگی و قدمتی هزارات ساله دارد.
      در پایان سپاسگزار نهر خصورتان هستم
      مانا و درخشان بتابید
      در عرصه ادبیان پارسی
      حق نگهدارتان

  4. سلام بر استاد معصومی عزیز و بزرگوار

    سخنان اساتید گرانقدر و عزیز حضرات طارق . نوری و بویژه حسینی را تایید میکنم .
    گرچه بعضی از اشعار نو و سپید و آزاد بسیار زیبا و
    پیام دارند ولی بعضا بدون پیام و معنای درستی ندارند و… .
    درود خداوند بر شما

    🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

    • علی معصومی

      خرداد 24, 1400

      سلام و عرص ارادت
      جناب استاد فتحی نازنین
      سپاس از شرف حضورتان و ارزوی سلامتی شما گرامی
      البته که پیام و سخنی که شعر رسالت ابلاغ دارد یکی از مهمترین اهداف انست
      اما بحق اینکه با چه زبانی و به چه واژگانی آنرا انجام دهد مورد بحث است
      که شعر را دچار چالش در مقایسه با سایر اثار می نماید
      که عزیزان اشارات مبسوط داشتند و جنابعالی هم بخوبی اشاره فرمودید
      خداوند نگهدارتان باد
      🍃🌺🍃🌺🍃
      شادکام باشید

  5. جانا سخن از زبان ما می گویی …

    درود بر جناب معصومی عزیز

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا