🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بذار تا بخونم ، برات از ستاره
همون پولکِ ، ابرای ، پاره پاره
بذار تا بخونه ، برات این کسیکه
بجز این ستاره ، کسی رو نداره
همونکه تو شهر ، خودش هم غریبه
همونکه یه عمره ، دلش بی قراره
دل عاشقِ من به عشقت اسیره
بدون نازنینم ، تویی اون ستاره
بذار تا بخونم ، من ناز چشمات
که عاشق نداره ، جز این راه چاره
نذار لب ببندم ، که میمیرم آروم
بگو تا بخونم ، من از تو دوباره
تو سردی شبها ، هنوز گرم دستت
چه گرم نگاهت ، که رو من می باره
من و قصه یِ شب ، شب پر ستاره
حدیث دل ما ، در این روزگاره
محمد رضا شرعی
شبگرد
آذر ماه 89
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
دی 17, 1401
درود بر شما جناب شرعی عزیز
اشعار پاک و با احساسی می سرایید
لذت بردم
زنده باشید به مهر
💐🍃🙏👏👏👏🌹
پاسخ
دی 17, 1401
استاد ارجمندم
خوشحالم که سایه ی مهرتان بر سرم هست .
سپاس که مهرتان را دریغ نمی کنید .
سپاس .
پاسخ
دی 17, 1401
🍃🌺👏👏👏👏👏
پاسخ
دی 19, 1401
شاعر فرهیخته
جناب معصومی
سپاس از لطف شما
سپاس
پاسخ
دی 17, 1401
سلام و درود
بسیار عالی
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏🌹🌿
پاسخ
دی 19, 1401
ادیب فرزانه
خدا را شاکرم که سایه ی مهرتان بر سرم هست
سپاس
پاسخ
بستن فرم