🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 سوسو

(ثبت: 243847) دی 4, 1400 

 

تاریکی
از بازتاب برف‌ها آغاز می‌شود

شاخه‌های بالایی کاج
به سیاهی می‌زند

سکوت غیر قابل فهمی
از پشت پنجره
به گوش می‌رسد

این صدای توست
که با سوسوی اختران تطبیق می‌کند
یا صدای شبنمی که ناگاه
از ستاره‌ها کنده می‌شود
و به آرامی
در گوش من زنگ می‌زند؟!

من تمام شب را
در هرج و مرج ذهنم
گم می‌شوم

غمی عظیم
تا آنسوی باتلاق‌های پهناور
همراهی‌ام می‌کند

و افکار پریشانم
در گوشه‌ی دور افتاده‌ای از آسمان،
با قلم آبیِ نامحسوسی
امواج دریا را
تا سپیده‌ی سحر رنگ می‌زند

قشر یخ،
آینه ی کدر عظیمی است
میانِ سکوتِ من و
صدای تو.

#فریبا_نوری
سوم آذر نودوپنج

 

 

 

 

نقدها
  1. درود و احترام استادبانوی ادبیات و اندیشه
    سپیدی شاملویی در زبان خواندم می دانیم که او پدر اینگونه از شعراست نه اینکه این شعر الگو برداری باشد با شخصیت زبانی شاعر آشنا هستم موازی کار ی های تصویری همواره ریلی برای حرکت تصاویر در اشعار سپید استادفریبا نوری هستند توالی تصاویر سپیدی و سیاهی سکوت و صدا درون مایه ی انتظار در گزاره ی گو ش بزنگ. ودرونمایه ای که به درستی و با دقت توسط فرزاد امین اجلاسی خوانش گردیده ست
    دوستانی که در فضای کارهای امروز نیستند اعم از کلاسیک امروز به خصوص غزل امروز که در واقع غزل نیمایی و سپید است یا کارهای سپید به طور اخص این پرسش اساسی را دارند یا بهتر بگویم این وسواس را که تفاوت اساسی شعر دیروزو امروز در کجاست تفاوت خاصی وجود ندارد یک نگاه است نگاه شاعرانه و نه نگاه صرفا عالمانه که در شعر کهن موجود است دیگری حضور اشیاء البته نه به این معنا که مثلا در شعر امروز علوم ادبی کمرنگ است یا مثلا موضوعات عرفانی نیست در شعر امروز هم عرفان هست اما مباحث معرفت شناسانه به صورت موضوعی و ترکیب های کلی و کلیشه ای مطرح نمی شود بلکه شاعر ساخت های پدیداری را رسانای پیام قرار می دهد در شعر امروز به ویژه سپید هر شی کلمه ای است و هر کلمه شخصیتی. حضور اشیا در شعر امروز یعنی حضور شخصیت ها و شکل گرفتن روایت ها. نتیجه اینکه شعر امروز بانگاه ساخته می شود
    پشت کاجستان برف
    برف یک دسته کلاغ
    سهراب نه عربی می داند (با احترام به شاعران مسلط به زبان عربی رسا چنانکه مشهورترین شاعران کهن ایران به زبان عربی هم شعر سروده اند سعدی حافظ مولانا سوء تفاهم نشود منظورم این است که شعر امروز به ویژه شعرسپید ویترین لغات دشوار و غریب نیست یا نباید باشد نمایشگاه اشیاء است ) نه علوم و ریاضی در حدعالی می دانست اما نگاه از او شاعری می سازد که چندنسل از باسوادترین فرهیختگان را شیفته ی خود م
    ی سازد
    به دقت نگاه کنیم و ظریف و شریف به ادبیات و هنر بپردازیم
    بابت آفرینش و انتشار و اشتراک این اثرماندگار. به سهم کوچکم در جایگاه مخاطب عمومی از شما استادبانوی ادبیات و اندیشه سپاسگزارم
    محمدیزدانی”جوینده”

    • فریبا نوری

      دی 4, 1400

      درود و سپاس فراوان جناب یزدانی گرانقدر

      بحثی که دربارۀ تفاوت شعر دیروز و امروز مطرح فرمودید بحثی است بسیار ضروری و جالب اما بسیار دامنه دار و شاید پرحاشیه.

      شخصا معتقدم شاعر نوسرای امروز حتما باید از پیشینه آگاه باشد و شاعر کهن‌سرا نیز حتما باید تحولات عصر خود را بشناسد.

      و اما،
      – حرکت از واژه‌مداری به سمت تصویرمداری
      – حرکت از اتکاء به موسیقی شعر به موسیقی خود گفتار
      – حرکت از ذهنیت‌گرایی به عینیت‌گرایی
      – حرکت از تجمل در استفاده از صنایع ادبی به سمت سادگی و استفادۀ اقتصادی از صنایع ادبی
      – حرکت از انحصار شعر در طبقۀ اشراف با سوادِ مسلط به زبان عربی و علوم زمانه خود، به سمتِ گسترش شعر در همۀ اصناف و آحاد جامعه
      – و …

      هر یک از این نکات که شما به درستی و دقت در پیام خود اشاره فرمودید، دلایل و تاریخ و توابع و زیبایی ها و البته چالش‌ها یا حتی معضلات خود را دارد که باید بر آن کتاب‌ها نوشت

      اما همین که در این محفل این فرصت برای اشاره به موضوعاتی چنین مهم و اساسی و کلیدی پیش می‌آید، غنیمت بزرگی است که بی‌شک ناشی از حضور فرزانگان و فرهیختگانی چون محمد یزدانی است که هم پیشینه ادبیات این مرز و بوم را خوب می‌شناسند و هم درک درستی از تحولات امروز دارند و هم درست مانند خود ادبیات و خود زبان، بدون تعصب آغوش خود را به روی انواع زیبایی های ادبی و هنری باز می‌کنند.

      🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷

نظرها 26 
  1. درود. و بسیار عالی🌹

    • فریبا نوری

      دی 4, 1400

      سلام استاد حاج محمدی گرانقدر
      سپاس بسیار از مهر حضورتان

      🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷

      دیروز زادروزتان بود بسیار فرخنده و مبارک باشد بر شما و بر جامعه ادبی کشور.

      🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷

    • سلام استاد
      میلادتان میارک
      ☘️🌹🌹🌹☘️

  2. درود بیکران
    بسیار زیبا و دلنشین و ژرف می سرایید
    قلمتان سبز ،اندیشه والای شما زلال ابدی
    🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    • فریبا نوری

      دی 4, 1400

      درود و سپاس فراوان از مهر حضورتان 🌷🌿🌷🌿🌷

  3. محمد حسنی

    دی 4, 1400

    درود ها
    و زیباست🌨🌨
    عشق گاهی
    مثل داشتن ستاره هاست
    تو آن را می بینی
    چشمک می زند
    عشق می ریزد
    اما
    میلیون ها سال است
    تمام شده است

    • فریبا نوری

      دی 4, 1400

      سلام جناب حسنی گرانقدر
      سپاسگزارم از مهر حضور و همراهی زیبایتان

      🌷🌿🌷🌿🌷

  4. خسرو فیضی

    دی 4, 1400

    . بیکران درودهایم نثارتان باد 🌺
    . استاد بانوی شاعرانکی که همواره به آموختن از دانش
    . گرامی ات بالنده ام به شور و ذوق و شیفتگی با
    . واژه هایی اندک و پیامی بلند!!!
    . خجسته ایامی بی گزند و در آرامش برایتان آرزومندم
    . 🌺🌿🌿🌹🌹🌿🌿🌺

    • فریبا نوری

      دی 4, 1400

      درود و سپاس بسیار از لطف حضور و بیان دیدگاهتان جناب فیضی گرانقدر
      که بی گمان سراسر مهر و لطف است

      🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷

  5. وقتی سکوت را نمی فهمیم
    وقتی که زندگی سرد می شود
    وقتی که آرزوها محال می نماید
    انسان پریشان می شود

    سلام بر استاد سپید سرای سرایم

    همانند شاگردی مشتاق درس پس داده ام
    آیا شعر زیبایت را فهمیده ام؟

    در پناه خدا…. 🌿👏👏👏👏👏👌🌹🌿

    • فریبا نوری

      دی 4, 1400

      درود و سپاس بسیار از مهر حضورتان استاد خراسانی گرانقدر
      بله دقیقا درست فرمودید.
      پریشانی یا اضطراب ناشی از فاصله در رابطه ای انسانی اگرچه روحانی است.
      جناب فرزاد امین اجلاسی پنج سال پیش
      نقدی بر این شعر نوشتند که تعبیر ایشان از این پریشانی و اضطراب، تمنا بود.
      در اینجا نقد ایشان را نیز به اشتراک می گذارم:
      _ فرزاد امین اجلاسی، آذر سال ۱۳۹۵:
      “درودها گرانقدر
      بسیار زیبا و شاعرانه و در عین حال اندوهگین
      شعر تمام قد تمثال فاصله ای ست سرد و یخی
      سرمایی از جنس سکوت ، سکوتی ناشی از فاصله
      پریشانی نیست ، خواهش است تمنا ست
      تمنایی برای پر کردن این خالی این فضای سرد
      خواهشی برای حس و درک این خالیِ بی پایان
      اگر پریشانی ست نه از هرج و مرج که ناشی است از اضطراب ، اضطرابی ناشی از انتظار ، انتظاری بیش ازحد انتظار طولانی.
      حسی آبی که می خواهد به سپیده پیوند بخورد
      حساس و دقیق و گوش بزنگ ِ
      سوسوی ستاره ای، و صدای آهسته و ناشنیدنی ِبارش شبنمِ نور ،حتی
      تاریکی در انتها با روشنی ممزوج است
      همچون اتصال ِدرخشش انوار سپید برفی با سایه ی کاکل کاج، آن دورها
      شاید ازاین رو که خیره بر شدیدترین نور ، جز تاریکی چیزی رؤیت نمی شود
      ” روزی آنقدر به خورشید نزدیک شد
      که دیگر جز تاریکی چیزی ندید
      و اکنون بازوان هزار شبرنگ نیز
      هدایتش نمی کند ”
      شعری زیبا و در نهایت لطافت و شاعرانگی که خوانش بیش از یکبار آن
      برای ورود به فضای خیال انگیز آن ضروری می نماید .
      پاینده و پیروز ”
      *******
      با درود بیکران
      🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷

      • نقد جانانه ای ست

        درود بر فرزاد عزیزمان🌹

  6. 🌸🌻🌷🌸🌻🌷🌸

    • فریبا نوری

      دی 4, 1400

      درود و سپاس بسیار از مهر حضورتان 🍃🌷🍃

  7. درودها بانوی نور وقلم زیباست و چقدر قشر یخ آیینه بود 👌👌🌸❤🌸
    کاش بیخیال کدر می شدید بانو
    یخ به خودی خود فریاد میزند از آینه بسیار کدر تر است

    • فریبا نوری

      دی 4, 1400

      درودها بانو بهمنی عزیز
      سپاسگزارم از مهر حضورتان به ویژه به لطف نقد
      خب باید هر دو صورت را بررسی کنیم:
      (1)
      قشر یخ
      آینه‌ی عظیمی‌ست
      میانِ سکوت من و
      صدای تو
      2
      قشر یخ،
      آینه‌ی کدر عظیمی است
      میانِ سکوتِ من و
      صدای تو.
      حرف شما به لحاظ علم فیزیک درست است اما فکر می‌کنم شماره 2 در انتقال فضای حسی فاصله و کدورت و دلتنگی موفق‌تر است چون آینه در شعر تداعی‌گر روشنی، نزدیکی، رو در رویی، شفافیت، و صفات و ویژگی‌هایی از این قبیل است به نظرم شماره 1 نمی‌تواند پایان‌دهندۀ خوب و دقیقی برای انتقال حسی شعر باشد البته این نظر و نگاه من است.
      بسیار سپاسگزارم از این که با اشتراک نگاهتان فرصت تحلیل این بند را به وجود آوردید و امیدوارم از نگاه سایر دوستان نیز در این مورد بهره‌مند شویم.
      🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹

      • درود مجدد بانو جان صد البته در محضرتون شاگردی نوپام
        به نظرم رسید خود یخ یا اون بافت سخت ومات تداعی گر کدر باشدوالبته آوردن کدر زیباست و در دریافت سریع تر مفهوم کمک کننده ست بانو هرجه احساس زیبای شما وقلمتان می گوید کنید اون همه زیبایی من کدر را نشانه رفتم که بودنش هم بد نیست
        سپاس از روی گشاده شما مهربانم🌸❤🌸

  8. سلام
    من که سردم شد
    و احساسم تپید
    بین تاریکی و مردابی که در اطراف ماست
    شاعر انگاری که تصویری کشیده از جهان
    پیش چشم تارمان

    • فریبا نوری

      دی 4, 1400

      سلام جناب علیخانی گرانقدر
      سپاس بسیار از مهر حضورتان
      حق با شماست جهان در شعر در تاریکی و سکون و سرما تصویر شده
      الان که فکر می‌کنم در یک دوره ای از اواسط سال 95 تا اواخر سال 97 بیشتر شعرهای من اینگونه بود تصویر سازی – به گفتۀ دوستان قوی – از فضایی بسیار سرد و یخ که خواننده با تمام وجودش انجماد را حس می‌کرد.
      اما برایم جالب است که خیلی از دوستان شاعرم هنوز اینگونه اشعارم را ترجیح می‌دهند به عنوان مثال شعر دیگر ی که فضای بسیار بسیار سردی داشت “پاسی از یک شب زمستانی” بود که هنوز از آن یاد می‌کنند.

      سپاسی دیگر از بیان احساس و دیدگاهتان

      🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷

      • ممنون از شما
        بگذارید حالا که فرصتی شد نکته ای عرض کنم
        می خوام مقایسه ای کنم شعر شما رو با شعر معروف “هوا بس ناجوانمردانه سردست”
        هرچند اون شعر به زعم بنده نو بود و شعر شما سپید
        در اونجا روانی شعر داریم و فهم راحت مطلب ولی در شعر شما پیچیدگی هست
        شخصا در برخورد با شعرهای پیچیده با گذشتن از هر قسمت اون قسمت رو کلا فراموش می کنم و سر رشته کلام رو گم می کنم و همین سخت میشه برای من
        ببخشید نگرش شخصی بود که گفتم
        از نظر فنی ادعایی ندارم

        • فریبا نوری

          دی 4, 1400

          درودی دوباره و سپاسی دیگر از به اشتراک گذاشتن دیدگاهتان
          بله دقیقا شعرهای آن دوران من بسیار پیچیده بودند یکی از دلایلش این بود که خودم عاشق حل مسأله بودم (و البته هستم) اما ذهن ریاضی و ذهن منطقی در من بسیار قوی تر از امروز بود. ارتباط با شاعران دیگر، و بیشتر از آن فرایند تدریس که من را در ارتباط با نسلی از دانشجویان قرار داد که تحمل زمان را نداشتند؛ مرا به سمت سادگی در زبان سوق داد فکر می کنم شعرهای دو سه سال اخیرم به لحاظ زبانی شیب تندی به سمت سادگی داشته اند اما دروغ چرا خودم هنوز از آن شعرها بیشتر لذت می‌برم انگار که با جهان درونم سازگاری بیشتری دارند.
          البته این یک مسألۀ فردی نیست به طور کلی در شعرشناسی از منظر شناختی مخاطبان در یک پیوستار قرار می‌گیرند که در یک سر طیف مخاطبان طالب پیامهای ساده، کوتاه، مستقیم هستند و در یک سر دیگر طیف مخاطبان طالب پیامهای در لفافه تو در تو غیر مستقیم و نیازمند حل مسأله هستند.
          من فکر می‌کنم در نقطۀ اکسترمم دوم باشم. ولی فکر می‌کنم اغلب مخاطبان امروز به دلیل انباشتگی و سرعتِ تبادل اطلاعات در جامعۀ پست مدرنِ دائماً در حال تغییر امروز، توان ماندن در این سر طیف را ندارند و به همین دلیل گرایش به اشعار کوتاه و ساده ، بیشتر و بیشتر می‌شود.
          نکته دیگر جنس کار است. شعر زمستان اخوان یک شعر اجتماعی است. خاصیت اشعار اجتماعی صراحت و شفافیت است. شعرهایی که پا در وادی معرفت شناسی می‌گذارند خود به خود کمی پیچیده ترند
          اما بهترین اشعار به لحاظ مخاطب شناسی شعرهایی هستند که توانایی راضی کردن طیف وسیعی از مخاطبان را در این پیوستار داشته باشند یعنی هم در سطح حرفی برای گفتن و رد شدن داشته باشند هم در عمق جایی برای ماندن و کاوش باقی بگذارند.
          با درود بیکران

          🌷🌿🌷🌿🌿🌷🌿🌷

          • زنده باشید
            متشکرم از توضیحات مفید و بذل علمتون
            پایدار باشید

  9. علی معصومی

    دی 4, 1400

    درودها ارجمند
    بانو نوری گرامی
    استاد من 💐👏👏👏

    • فریبا نوری

      دی 4, 1400

      درودها و سپاس بسیار از مهر حضورتان استاد گرانقدرم

      🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷

  10. دروووودها بانو نوری گرامی
    بسیار زیبا

  11. سلام و درود، خدا قوت
    💐🌿🌿🌿

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا