🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
شب که از نیمه گذشت
مثل هر نیمه شبِ این دوران
خواب از چَشم تَرَم باز گُریخت
سیل سیال همه خاطره های خوش با هم بودن
ریخت در ذهن من دِلشُده باز
نیستی تا که ببینی بی تو
لب هر پنجره که بنشینم
جلوه یِ یاد تو
در چَشم تَرَم نقش شده
لب خَندان تو چون غنچه یِ بِشکُفته به باغ
گرمی دستانت
که دهد جان ، به دستم آرام
شب که از نیمه گذشت
مثل هر نیمه شب این دوران
با تو می مانم و می خوانم مست
تا سحرگاهی دگر
که سَرِ خَسته به زانوی تو بگذارم باز
هر نسیمی که سحرگاه از این خانه گذشت
عِطرِ گیسوی پریشان تو را
با خودش خواهد برد
صبح تا شام دِگَر
من خوش از خاطره های شب قبل
چَشم در راه شب و نیمه شبم
محمد رضا شرعی
شبگرد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
دی 1, 1401
زیبا ست
هر نسیمی که سحرگاه از این خانه گذشت
عِطرِ گیسوی پریشان تو را
با خودش خواهد برد
صبح تا شام دِگَر
من خوش از خاطره های شب قبل
چَشم در راه شب و نیمه شبم
👏👏👏👏👏👏👏👏👏
درود بر شما جناب شرعی عزیز
عالی سرودید لذت بردم
سر بلند باشید به مهر
💐💐🙏🙏👏👏👏🌹🌺
پاسخ
دی 5, 1401
استادبزرگوارم
سپاس
سایه ی مهرتان بی زوال
پاسخ
دی 1, 1401
سلام و درود بر جناب شبگرد
بسیار لطیف و زیباست
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👌🌿
پاسخ
دی 5, 1401
استاد ارجمند
ادیب فرزانه
سپاس از لطف شما
پاسخ
دی 6, 1401
با تو می مانم و می خوانم مست
تا سحرگاه دگر
که سَرِ خَسته به زانوی تو بگذارم باز
بسیار زیباست مثل همیشه
🌱🌾🌺🌼🥀🌷🍎🍏🍉
پاسخ
بستن فرم