🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
نشسته ام کنار امواج خیالت
کنارِ گفتن ها و نگفتن ها!
تو نیستی
اما، میانِ تمامِ دلتنگی ام
میانِ عبور بادهای وحشیِ گذر زمان
میانِ دیوانِ نگاهت
همبسترِ کلمات شده ام
و به خرداد نزدیک می شوم
رو به پنجره یِ نگاهت
دردِ نبودنت را
از پیکرِ وجودم
از حال
تا
طعم اشکهایِ روز تولدم را
تجسم می کنم
و یادم می آید روزهایی، گرفته ای با دستانت
گونه هایم را
و مُهر بوسه ات را، به مثلِ ماه مهر
جا گذاشته ای
روی پیشانی ام!
کجایی؟
بیایی
و ببینی
هنوز سجده می کنم دستانِ تو را
در اندوه غلیظ نبودنت…
محمدرضانعمت پور
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):
آبان 2, 1398
مُهر بوسه ات را، به مثلِ ماه مهر
جا گذاشته ای
روی پیشانی ام!
کجایی؟
بیایی
و ببینی
هنوز سجده می کنم دستانِ تو را
در اندوه غلیظ نبودنت…
این یعنی قلم توانا و حس یک
شعر سپید
تبریک تان باد
پاسخ
آبان 2, 1398
درود بر شما
از حضور ارزشمندتون یک دنیا ممنونم
ممنونم از پیام پر مهرتان
لطفتان مستدام
پایدار و سربلند باشید
در پناه حق
پاسخ
آبان 2, 1398
درود بر شما …
پاسخ
آبان 2, 1398
درود بر شما
همراهی ات عزیز و ارزشمند است
در پناه حق
پاسخ
آبان 2, 1398
ممنون نعمت پور عزیز
پاسخ
آبان 4, 1398
درود بر شما
خوش نگار سپاس از مهر بی حصرتان
در پناه حق
پاسخ
آبان 3, 1398
درود شاعر و همشهری خوبم
به جرات میتوانم بگویم یک شعر خوب و عالی و لذت بخش عاقبت از شما خواندم و بی تعارف از بین سروده های این چند وقت تان، این سپید واقعا به دل نشست
درود و دستمریزاد
قلمتان روز به روز بهتر باد
آفرین
پاسخ
آبان 4, 1398
درود همشهری بزرگوار
نظر لطف شماست
ممنونم از نگاه زیباتون
امیدوارم هر جایی نقدی دیدید بگویید تا پیشرفت کنم
شادزی
پاسخ
بستن فرم