🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۴۰۱/۰۵/۲۳ |
| تعداد شعر: | 194 |
| تعداد مطالب: | 6 |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۲/۰۸ |
عهد شکست یار جفا پیشه ام
خسته شد از حُزن و غم اندیشه ام
آفت جان شد غم هجران او
زخم تبر شد به رگ و ریشه ام
محمد رضا شرعی
شبگرد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بهمن 2, 1402
درود جناب شبگرد
پاینده باشید 🌹🌹
پاسخ
بهمن 3, 1402
استاد ارجمند و ادیبم
سپاس از بذل محبت شما
سپاس
پاسخ
بهمن 2, 1402
درود بر شما
زیباست
قلمتان سبز🌿
پاسخ
بهمن 3, 1402
ماه بانوی سرزمینم
ادیب فرهیخته
سپاس از این همه مهر
سپاس
پاسخ
بهمن 2, 1402
سلام
زیباست
درودتان
در پناه خدا شاد زی 🌱🌹👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
بهمن 3, 1402
استاد بزرگوارم
ادیب فرزانه
سلام و درود
چون همیشه بذل محبت کردید
سپاس از این همه مهر
پاسخ
بستن فرم