🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دنیا کی با من مهربون میشه
خدایا غمام کی تموم میشه
دیگه نمی خوام اینجا بمونم
جوونیمو عمرم حروم میشه
***
اینجا نه طراوت خنده ای
نه گل و نسیم وزنده ای
نه صدای بال فرشته ای
نه ترنمی از پرنده ای
***
زندگی توو غربت جهنّمه
هرچی از بدیهاش بگم کمه
توو چشا پر از اشک حسرته
قسمت دلا رنج و ماتمه
***
من دیگه ازاینجا خسّه شدم
یه دربدر پیوسّه شدم
خدا میدونه کنج این قفس
مث پوپکی پر بسّه شدم
***
اینجا زندونه بدتر از اونه
آدماش همه از هم بیگونه
آرزو در دل پا مونده درگل
کی نشونم میده راه خونه؟
***
ای خونۀ من خونۀ صفا
خون ِ جاری ِ تو رگای ما
وقتی برسم عمرم نفسم
من از تو دیگه نمیشم جدا.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (11):
فروردین 11, 1402
آنچه ذیلآ از نظر مبارک دوستان ارجمند می گذرد حاصل پنجاه سال تجربه اندوزی کمین ارادتمند در دنیای شعر و شاعری است :
مستحیل شدن در عروض و اوزان عروضی جز تخریب و امحای طبع شاعر نتیجه ی دیگری ندارد.اکابر شعرای سلف (اعلی الله مقامهم الشّریف) ؛ ایضآ شاعران در قید حیات (متعناالله بطول بقائهم) از عروض صرفآ وزن و قافیه و صنایعی چون ایهام و جناس را می دانسته اند و می دانند ولاغیر ؛ چون به درستی معتقد بوده اند و استند که پیچیدن در فنّ عروض پرورش دهنده ی طبع و استعداد خدادادی شاعری نیست و از همین رهگذر بوده است که فرموده اند :
در شعر مپیچ و در فن او
چون اکذب اوست احسن او
بی آن که بخواهم حدیث نفس کنم از دوستان ارجمند وعزیز درخواست تأمل در آثار منظوم خود را دارم.هر یک از شما عزیزان که مسلمآ بی کمترین حبّ و بغضی نتایج طبع کلیلم را مرور می فرمایید در می یابید که از چه جایگاهی برخوردارم.
این نکته را عرض کردم تا بگویم: کمین ارادتمند کمترین بهره را از سواد عروضی دارم و غور در آن را از ابتدای رویکرد به شعر و شاعری بر خود حرام کرده ام.طبع شعر شاعر چشمه ی زلال و جوشانی است و عروض ــ در حدّ غیر ضرور و نیاز ــ ماندابی است که این چشمه ی زلال را می آلاید و کار به جایی می رسد که نه فقط دوستان و دوستاران که خود شاعر نیز بتدریج از آن رویگردان می شود:
من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال….
والسّلام علی من اتّبع الهدی.
پاسخ
فروردین 11, 1402
سلام و سپاس از مطالبی که مرقوم فرمود
حال آن عروض کهن با اصطلاحات مجتث و ترفیل و اثلم و … که هیچ
عروض جدیدی هم گویا پا به عرصه نهاده است و مختلف الارکان ندارد و محل تضارب آرا دو تن از بزرگان ادبی این محفل شده است
خوف آن دارم عروض های دیگری نیز متولد شوند
پاسخ
فروردین 11, 1402
درودو سپاس و باز هم سپاس بر استاد بزرگوار و فرهیخته ام جناب کاشانی هم بخاطر ترانه زیبایتان که چندسالی است درگیرش هستم و هم بخاطر مطلب ارزشمندی که در مورد عروض فرمودید
روزی عروض آمده مشکل شعرو شاعری را حل کند و اینک شده سوهان روح و اسباب
جدلهای بی نتیجه . و باعث شده بهترین
فرصت هایی را که می شود سرود و لذت برد را از دستمان بگیرد
لطفا یادتان باشد که یه فدایی هم دارید
🙏🙏🙏❤️❤️❤️🙏🙏🙏
پاسخ
فروردین 11, 1402
سلام استاد گرامی
تراته ای زیباست
آموزشی ست برای ترانه سرایان
ترانه اگر اصول ادبی خود را نداشته باشد نا خواسته به ادبیات یک جامعه لطمه وارد می کند و بد آموزی در زبان را ترویج می دهد.
در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌👌👌🌹👌
پاسخ
فروردین 11, 1402
درود بر استاد فهیم ونکته سنج.از حسن استقبالتان ممنونم.
پاسخ
فروردین 11, 1402
اینجا زندونه بدتر از اونه
آدماش همه از هم بیگونه
آرزو در دل پا مونده درگل
کی نشونم میده راه خونه؟
ترانه ی زیبایی ست
درود ها استاد عزیز
پاسخ
فروردین 11, 1402
درود بر شما.از حسن توجه تان سپاسگزارم.
پاسخ
فروردین 11, 1402
درود فراوان
🌷🌷
پاسخ
فروردین 11, 1402
تشکر فراوان
🌹🌹
پاسخ
فروردین 11, 1402
سلام و درود و خدا قوت
پاسخ
فروردین 11, 1402
درود و عرض دوستاری….ممنونم.
پاسخ
فروردین 11, 1402
ترانه زیبایی بود که لذتی وافر داشت مرحبا و دستمریزاد جناب خوشعمل
پاسخ
فروردین 11, 1402
درود وعرض سپاسگزاری….از حسن عنایتتان ممنونم…..لطفآ خوش عمل را سرهم تایپ نفرمایید.
پاسخ
فروردین 11, 1402
استاد ترانه غمبار و تامل برانگیز غربت را برای دوستی هنرمند در فن موسیقی کپی گرفتم تا روی آن آهنگی مناسب بگذارد، اجازه میدهید؟
خیلی چسبید چون مضمونش زمزمه روزگار پرحسرت من است. مانا و برقرار باشید 👍
پاسخ
فروردین 11, 1402
درود و عرض ارادت استاد فرزانه و عزیز…..اختیار دارید.سپاسگزار و دعاگویم.
پاسخ
بستن فرم