🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
مستی زِ حد کردم فزون تا آنکه شیدایت کنم
ساقی صفت در جام مِی یک دم هویدایت کنم
ای یوسف گُمگَشته ام در گوشه یِ بازار عشق
با هر نظر می جویمت تا آنکه پیدایت کنم
ای طَلعَت ماه رُخَت در شامِ تارم مُنجلی
بازآ که می خواهم تو را خورشید فردایت کنم
در انتظار دیدنت ، خون شد سِرِشکِ دیده ام
با آه سرد و خون دل بازآ که سودایت کنم
شبگرد حدیث عشق را با ناله همراه می کنی
مستی زِ حد کردم فزون تا آنکه شیدایت کنم
محمد رضا شرعی
شبگرد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
بهمن 6, 1402
سلام و درود بر جناب شبگرد عزیز
عاشقاته ی زیبایی ست
در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
بهمن 8, 1402
استاد ارجمند و ادیبم
شاعر فرزانه
چون همیشه بذل محبت کردید
سپاس از این همه مهر
سپاس
پاسخ
بهمن 6, 1402
ای طَلعَت ماه رُخَت در شامِ تارم مُنجلی
بازآ که می خواهم تو را خورشید فردایت کنم
درود و با پوزش از تاخیر ولادت شاه مردان و روز مرد و پدر بر شما مبارک
🌹🍃🌹
پاسخ
بهمن 8, 1402
ماه بانوی سرزمینم
ادیب فرهیخته
باور بفرمایید پیام پر از مهرتان موجب شادی قلبم شد .
لذت مُهر صد آفرین دیکته های ابتدایی را برایم تجدید کرد
به مِهر می بینید و به مِهر می خوانید
مهرتان ماندگار
پاسخ
بستن فرم