🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 محرابمان را باد با خود برد

(ثبت: 242250) مهر 22, 1400 

 

ایمانِ ما پیرایه بر دین بست
در قلبِ ما شیطان چون آذین بست

بند قبای شیخ ما وا بود
بند قبایش را تموچین بست

از شیطنت عفریته ای فرتوت
با زلف خود بر ماه پرچین بست

محرابمان را باد با خود برد
طوفان برای باد بالین بست

از فرط نادانی گمان کردیم
راه آینه بر روی آیین بست

بر آمد از خسرو دغلکاری
فرهاد را با عشقِ شیرین بست

قدر سبکباری ندانستیم
تا بار ما را بخت سنگین بست

وجدانمان بدجور می لنگید
اسبِ طمع را نفس ما زین بست

پروا نکردیم از تبهکاری
خلقِ خدا ما را به نفرین بست

ناجوری اش شد آشکاراتر
عقدی که مَدّ ناجور با لین بست

شاه است مات امروز بیش از پیش
چون بر پیاده راه، فرزین بست

اندوه اندودیم چون یکریز
غم، شادمانی را به زوبین بست

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نقدها
  1. علی معصومی

    مهر 22, 1400

    درود بر جناب حاج محمدی نازنین
    ادیب ارجمند
    شعر طنز زیبایی است از قلم توانمندتان
    که نکته های ارزشمند معنوی را در بر دارد
    احسنت بر شما
    🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
    ◇◇◇
    نازم به شیخی که قبای بی ریایش را
    یک خان بی ایمان و بی دین بست

    • سلام و سپاس حضرت دوست جناب معصومی عزیز و ارجمند.
      زنده باشید بزرگوار

نظرها
  1. درودها قلمتان مانا👏

    • درود سرکار عالی را و سپاس فراوان. زنده باشید و شاداب. یا علی.

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا