🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
چه بی قرارانه و دلتنگ
در پی نیستی ، کوچه گرد لحظه ها گشته ام
دلتنگ آن حقیقت مهجور
آن معنای صادقانه نبود تعلق
آن بی مکان بی زمان
……………………….
نشستن بر سکوی تعقل
و کند و کاو در اتفاق سر زده
” بودن ” سرآغاز دردها و رنج ها
سرابی است از وحشت از دست دادن ها
و قصه شهوتی است کور کورانه
از تلاش بی پایان داشتن ها …
و تصویری ملال آور
از جهنمی خود ساخته
…………………………..
در وجودم فریادی است
من ،
تکه ای از ستاره ای ، سیارکی بودم
دمی از نسیمی رها … در دشتی بی انتها
من آواز مرغی بودم
بر فراز آشیانه ای
یا قطره ای زلال و روان
در دامان رودخانه ای
من گرمای آفتاب بودم
تابش مهتاب در چشمان برکه
دانه ی برفی
بر صورت سنگ
نشسته بر یال سپید اسبی بی زین
………………………..
به رسم عهدی از یاد رفته
اسیر کابوس آغاز و پایان شدم
من داستان بلند و بی انتهای وجودم
که موجود شدم
بی حدودی
محکوم به تجسم در حدود
دلتنگم …
دلتنگ وقت نبودنم
آن هیچ
بسیط …
لایتناهی …
امیر جلالی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (7):
بهمن 7, 1399
زنده باد!
سراسر این شعر، وزاندن نسیمی از دیاری آشناست، آشنا برای همه ی ارواح انسانی. هم این نسیم، آشناست و هم دلتنگی شاعر. مضامین مندرج، مضمن حسی به بیان نیامده است که در تمامی موجودات آدمی هست و عمومیت دارد.
بندها در عین استقلال و هویت قرص و محکمی که دارند انسجام شعر را در فرازی بالا قرار داده اند. زبان نیز روان و طبیعی است.
حس جاری در این شعر، برخواسته از تعمق فلسفی و درون نگری ژرف است که لازمه کار شاعریست.
چیستی جهان، کیستی انسان، کجایی بودن و رهسپار کجا شدن، مفهوم بی نهایتی، درک حقیقت عدم.
این اثر را نمیتوان یک شعر تکنسخهای پنداشت که شاعر آن را برای دلش نوشته؛ امکان همذاتپنداری برای خواننده، با ظرافت و هوشمندانه لحاظ شده است.
توجه دوستان را به این نکته جلب می کنم که درک شما از زندگی، راهبر شعر شماست، درک شما از کیفیت دلپذیر شعر هم تعیین کننده ی حدّ و عیار شعر شما خواهد بود.
هر چه ذهن خود را در مطالعات و تدبرهای آگاهانه تان غنی و پرورده کنید، در ناخودآگاه تان و در شعرهایتان جواب خواهید گرفت.
سپاس و عرض ارادت
پاسخ
بهمن 11, 1399
همراه گرامی ، هم از لطف و عنایت شما بی نهایت پاسگزارم و هم از نکات ارزشمندی که ذکر نمودید. آنچه که برداشت شما از نوشته بنده حقیر بود بسیار بجا بود و از حضور گرم شما سپاسگزارم.
درود بر شما
پاسخ
بهمن 7, 1399
💐🌹💐🌹💐🌹💐
پاسخ
بهمن 11, 1399
جناب شیرکوند از لطف و همراهی ما بی نهایت سپاسگزارم و حضورتان را ارج می نهم .
درود بر شما
پاسخ
بهمن 7, 1399
درود بر شما شاعر گرانبها
رقص قلمتان ستودنیست لذت بردم
🌻🍁🌻🍁🌼
پاسخ
بهمن 11, 1399
خانم ترکاشوند محبت کلام شما را ساسگزارم و همراهیتان را قدردان خواهم بود.
درود بر شما
پاسخ
بهمن 7, 1399
سلام و درود بر امیر عزیزم
بسیار زیباست
وقتی به پایان شعر رسیدم دریایی از حکمت شگرف مرا در خود کشاند
دریایی که شنا در آن لذت بخش است
الحق عالی بود
در پناه خوا 🌿🙏👏👏👏👏👏👌🌿
پاسخ
بهمن 11, 1399
جناب خراسانی بزرگوار ، بی نهایت از زیارت دوباره شما خوشحالم و می دانم که همیشه بنده نوازی می فرمایید.
قدم شما بر صفحه بنده جای شکر و سپاس دارد. درود بر شما
پاسخ
بهمن 9, 1399
درودها جناب جلالی
ارتباط عمودی و افقی بندها کامل و منسجم است و این انسجام، شعر را از
هر دو منظر فرم و محتوا غنی کرده است
لذت بردم
امید که هماره نویسان و شادکام باشید به مهر
💐💐💐💐💐
پاسخ
بهمن 11, 1399
جناب اصلانی عزیز از لطف و همراهی ارزشمند شما بی نهایت تشکر می کنم. همراه باشید و درود بر شما
پاسخ
بهمن 10, 1399
درود ها
نظر لطف شماست
پاینده باشید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
بهمن 11, 1399
جناب مصطفایی عزیز ، سربلند باشید به مهر
درود بر شما
پاسخ
بهمن 11, 1399
دلتنگم …
دلتنگ وقت نبودنم
آن هیچ
بسیط …
لایتناهی …
امیر جلالی
چقدر به دل و جانم نشست، بی شک قلمی که از دل آمده اینگونه است
حال و روزمان چند وقتی ست حوالی این شعر زیبای شماست
چقدر خوب اندوه و شکوه بودونبود را توصیف نمودید و دلتنگی که نام دیگر انسان است
ما دلتنگیم پس هستیم و این جهان با همه چیزش هیچ است و ما هیچ، هیچ در هیچیم بر قامت عشق می پیچیم یک جرعه از حق می شویم گوارا
بسیار مسرورم گنجینه ی دیگری از اندیشه ی شما، نگاهم را روشن نمود، خورشید قلمتان تابان به مهر🌹
پاسخ
بهمن 12, 1399
خانم یار علی زاده همراه گرامی ، از حضور و مهر کلامتان بی نهایت سپاسگزارم و آری … کلاف در گم هیچ در هیچ …
اما به قول بزرگی که فرمود : نیستی نیست و هستی یگاه است.
پس هیچ شدن ما و حل شدن ما در منشاء ، حتمی است و هیچ خواهیم شد و به کل خواهیم پیوست.
درود بر شما
پاسخ
بستن فرم