🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 {{وَ کَواعِبَ أَتْراباً}}

(ثبت: 250851) شهریور 15, 1401 

 

تو را نمی‌زیبد،

حتی کجاوه‌ای که زلیخا بر آن می‌نشست

تا کفرِ همه‌یِ زنان مصر را در آوَرَد.

تو را نمی‌زیبد،

گوشواره‌های بی‌نظیری که بر دو گوشت آویخته‌ای

و،

تن پوشِ لطیفی که زنبق ها را به حسرت می‌اندازد

حتّی بوستانی که هر روز صبح، در آن

دلرباتر از هر چیزی قدم می‌زنی

تو را نمی‌زیبد،

چتری که زیر باران بر سر می‌گیری

یا چکمه‌هایی که در برف و بورانِ زمستان می‌پوشی

تو را نمی‌زیبد،

بهار با همه‌ی زیبائی‌ها و دلربائی‌هایش

باور کن،

چیزی که تو را بزیبد،

هرگز خدا نیافریده‌است،

و تو،

از بهشت آمده‌ای،

آنجا که خدا به من وعده داده است،

تو را،

کنارِ همان درختی که،

سیبی از آن بر زمین افتاد،

و هبوطِ عالَم و آدم را رقم زد!

می‌ترسم دیر شود و دستم به تو هرگز نرسد

اگر پیش از تو مُردَم

که حتم دارم چنین می‌شود

بگو بر سنگ گورم بنویسند:

إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ

و هر وقت گذرت بر گورم افتاد

این آیه را  تلاوت کن:

وَ کَواعِبَ أَتْراباً

تا خدا یادش بماند به من چه وعده‌ای داده است!!!

 

#ابراهیم_حاج محمدی_(قمر)

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا