🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
تو چشم هایت را نمی فهمی، مانند دریایی که طوفان را
معشوقه ها جِدّی نمی گیرند پَس لرزه های شهرِ ایمان را
من زخمی ام زخمی نمی فهمی؟ یا نه خیالِ دیگری داری؟
در فرصتی که زخمِ من باز است، خالی کُنی بر آن نمکدان را!
من در خیالاتِ خودم غرقم، تو بی خیالی مثل این دیوار!
ازعشوه هایِ دلکشت پیداست، ویرانه می خواهی فریمان را
تا پرده بردارم از اخلاصم، من هستی ام را داده ام بر باد
مانندِ تو که داده ای تنها، بر باد گیسوئی پریشان را!
تو بر کدامین قبله می رقصی تا من به محرابت بیامیزم
شاید فقط یک جرعه دریابد بیتُ الحَرامَت شهدِ حِرمان را!
اندرزهای زاهدان انگار بی ارج تر از هر هِلی پوچند
وقتی که می بینند این مردم آویزه ی گوشت برلیان را
باید که برچیند همین الان ، ابلیسِ بیچاره بساطش را
من مطمئن هستم تو می بندی از پشت هر دو دستِ شیطان را
تا من منم هر چند بگریزی از من چو جِنّ از ذکرِ بسم الله
هر کس که سودایِ تو را دارد جِر می دهد بیخود گریبان را
دستت بخونِ قلبم آغشته ست دیگر چه چیزی در سرت داری؟
باید بیاموزد چه مُحیِ الدّین؟! از داغ هایِ لاله؟ عرفان را؟
من کفتری چاهی، زمستان است، در دشت ها حالا که گندم نیست
بردارم آیا دزدکی آن خال، نزدیکِ آن چاهِ زنخدان را؟
دارم هراسی ویژه از چشمت!، زیرا که دارم حَتم در آنی
با یک نگاهِ ساده خواهد زد، آری رقم تقدیرِ انسان را!
می چرخی و میچرخد آسان دل هر سو که می چرخی تو باور کن
اصلا بیا از سینه ام بردار، این دل ــ نه این مهتابگردان ــ را
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
مهر 21, 1400
سلام. حضرت استاد
غزل بلند زیبایی ست
اینگونه سرودن کار هر شاعری نیست
این غزل قدرت و توانایی خاص شاعر را به نمایش گذاشته است.
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👌🌹🌿
پاسخ
مهر 22, 1400
درود حضرت دوست . لطفتان را سپاس. شاداب باشید و پاینده
پاسخ
مهر 21, 1400
سلام و درود، خدا قوت
فریمان تان جاویدان💐🌹🌸
پاسخ
مهر 22, 1400
سلام بر شما . ممنون و سپاسگزارم. پاینده باشید
پاسخ
بستن فرم