کوتاهی پر مغز و معنا
چیزی که ذهن را در بادی امر در گیر می کرد
“زبان بریده ” که من به وجه نفرین خواندمش
اما
تحسینی شگرف در خود داشت
این بریدن
ماه را که استعاره ایست جالب که می تواند تشخیص هم باشد در پرده می برد و پستو
واین ” پستو ” وجه نام گذاری خوبی بود و تودر تویی شعر را می رساند
و به نوعی پنهان گویی و مخفی کاری در زبان و گفتار و شعر که به نوبه خود حسنیست اما نباید به غموض و پیچیدگی منجر شود
و پنجره و روزنی همیشه برای ماه باز باشد و کدی در پیداکردن نشانی لازمه ی شعرست
و غموض بیش از حد و تاریکی مطلق در شعر و سرایش حسن نیست
و وجهی دیگر :
تازه اون پشت وپستوی شعر چه پنهان کرده ایم و این مهمست
حرفی ست برای گفتن که می ارزد به سرد یانه پیامی دم دستی و پیش پا فتاده ست
درودتان شعری کوتاه در اموزش
به نوعی سیر می کرد و با پیامی که باید نسبی باشد در بیان شعر
نه غموض و پیچیدگی بیش از حد به درد می خورد و نه شعر در ابتذال و فرودستی بیفتد
البته اون واژ]ه بیا اینو به این اتکا مگوید که حتما برای دسترسی به پستو راهی هست و باید باشد
و الا کسی نمی تواند خواب کسی را که هنوز بیان نشده تعبیر کند
هشدار است
هشداری جدی
کوتاهی ست که دنیایی حرف دارد
نگرانی در آن موج می زند
سکوت کن
یک شعر پستویی دارم
مرا بیاد آن انداخت
ز روزنی همه جانم دویده در پستو
که شعر ناب شعوری بدیده در پستو
غزل برای رباعی قصیده می خواند
نفس زنان که قصیده خزیده در پستو
عبارتی ست به دفتر که خواندنش مشکل
که آب دیده ی شاعر چکیده در پستو
اطاق دست چپ اش عکس مرد جسمانی
به خشم و خنده زنی را کشیده در پستو
به دست راست اطاقی پر از دروغ و فریب
که راست هرکه شنیده ، شنیده در پستو
خری که بار نبرده است و بار دوش ماست
بیا ببین که چگونه چریده در پستو !!
جریده ای بنویسد اگر حقیقت را
بسی که موش جویده جریده در پستو
بیا به شاپرکان ادب بگو طارق
که عنکبوت چه تاری تنیده در پستو
… درود بر شما بانو
بنده با این اثر وصل نشدم نمی دانم چرا…؟ شاید هم اشاره ای به یک واقعه تاریخی دارد و دارای تمثیل… شعر در هرحال باید ماحصلی در خود داشته باشد و حاوی مزه های گوناگون… دل آدم را نیش زند و برای رسیدن به مقصود، هر پل وحشی و بد رکاب را خیش…
بالای دار است
زبان بریده و
ماه ، در پستو!
نمی خواهی بیایی؟ -= ( یکی از مشکلات من در همین پایابندی ناموزون و نارساست)
وانگهی شعر کوتاه آنقدر باید آهنگین باشد که کوتاهی خود را جبران کند و مفهوم را رسانا…
درود بانو نوری عزیز
با عرض پوزش کلامی پر از ابهام خواندم با چینش بد و پایانی بدتر در شعر بودنش بسی تردید دارم گاهی یک کلام ساده و بی آرایه شعری دلنشین میشود وگاه یک کلام پر از استعاره و ایهام اما ناموفق در قبول خواننده….ای کاش کمی واضح تر بود نه چون رمزی ناگشودنی.. پیشنهاد میکنم بیشتر روی آن کار کنید بی تردید با یک ویرایش خوب شعری قابل قبول خواهد شد
پیروز باشید و امیدوارم از صراحت من رنجه نشوید هر چه گفتم نظری بر نوشته تان بود و هدفم یاری ادبی
خانم یار علی زاده ابهام ویژگی شعرهای کوتاه ماننو هایکو و همین شعر و اگر سواد مسیحا نمیرسد گره را باز کند دلیل چینش بد نیست .رمزی ناگشودنی بهترین امتیاز این شعر است چندین بار خواندم و تازه فهمیدم بلندی یک قله عیب کوه نیست ما باید کوهنوردیمان را حرفهای کنیم .الان یاد منصور حلاج افتادم و حالا میفهمم میشود بالای دار باشد زبان بریده و تا ماه در نیاید پایین نمیکشیدند از صلیب اعدامی را روزگاری ببخشید
درود ادیب گرامی جناب یاری بزرگوار
بسی استفاده کردم از سخنان پر مغزتان و بسیار هم عالی.. شاید هم من یک طرفه به قاضی رفته باشم و چون سلیقه ی شخصی من چنین نوشته هایی را نمی پسندد چنین نظر داده باشم و صد در صد من سواد چنین اشعاری را نداشته و از بزرگانی چونان شما درس خواهم گرفت سخن شما رمزهای کلام را به نحوی گشود ولی درکل با پایان شعر که کوبندگی کمی داشت اصلا موافق نیستم به نظرم با چینشی بهتر شاید بهتر منِ شعرگوی سپید می توانستم ارتباط برقرار کنم
مرداد 23, 1398
درودها
برشما
کوتاهی پر مغز و معنا
چیزی که ذهن را در بادی امر در گیر می کرد
“زبان بریده ” که من به وجه نفرین خواندمش
اما
تحسینی شگرف در خود داشت
این بریدن
ماه را که استعاره ایست جالب که می تواند تشخیص هم باشد در پرده می برد و پستو
واین ” پستو ” وجه نام گذاری خوبی بود و تودر تویی شعر را می رساند
و به نوعی پنهان گویی و مخفی کاری در زبان و گفتار و شعر که به نوبه خود حسنیست اما نباید به غموض و پیچیدگی منجر شود
و پنجره و روزنی همیشه برای ماه باز باشد و کدی در پیداکردن نشانی لازمه ی شعرست
و غموض بیش از حد و تاریکی مطلق در شعر و سرایش حسن نیست
و وجهی دیگر :
تازه اون پشت وپستوی شعر چه پنهان کرده ایم و این مهمست
حرفی ست برای گفتن که می ارزد به سرد یانه پیامی دم دستی و پیش پا فتاده ست
درودتان شعری کوتاه در اموزش
به نوعی سیر می کرد و با پیامی که باید نسبی باشد در بیان شعر
نه غموض و پیچیدگی بیش از حد به درد می خورد و نه شعر در ابتذال و فرودستی بیفتد
البته اون واژ]ه بیا اینو به این اتکا مگوید که حتما برای دسترسی به پستو راهی هست و باید باشد
و الا کسی نمی تواند خواب کسی را که هنوز بیان نشده تعبیر کند
با ارادت موفق باشید
پاسخ
مرداد 26, 1398
آقای رشنوی بزرگوار.
سپاس از وقتی که برای این حقیر می گذارید
پاسخ
مرداد 23, 1398
نشانه های لطیفی داشت این اثر… حرف بزرگی زده شده ولی حسن کار اینجاست که در حداقل زمان و کمترین واژه ها و این هنر نویسنده است.
بهره بردم و درود بر شما
پاسخ
مرداد 26, 1398
درود خداوند بر شما. سپاس
پاسخ
مرداد 23, 1398
سلام بر آرزوی عزیزم
هشدار است
هشداری جدی
کوتاهی ست که دنیایی حرف دارد
نگرانی در آن موج می زند
سکوت کن
یک شعر پستویی دارم
مرا بیاد آن انداخت
ز روزنی همه جانم دویده در پستو
که شعر ناب شعوری بدیده در پستو
غزل برای رباعی قصیده می خواند
نفس زنان که قصیده خزیده در پستو
عبارتی ست به دفتر که خواندنش مشکل
که آب دیده ی شاعر چکیده در پستو
اطاق دست چپ اش عکس مرد جسمانی
به خشم و خنده زنی را کشیده در پستو
به دست راست اطاقی پر از دروغ و فریب
که راست هرکه شنیده ، شنیده در پستو
خری که بار نبرده است و بار دوش ماست
بیا ببین که چگونه چریده در پستو !!
جریده ای بنویسد اگر حقیقت را
بسی که موش جویده جریده در پستو
بیا به شاپرکان ادب بگو طارق
که عنکبوت چه تاری تنیده در پستو
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👏🌿
پاسخ
مرداد 26, 1398
سلام استاد عزیز.
چه زیبا بود پستویی 🌷
پاسخ
مرداد 23, 1398
👏👏👏🌹
بسیار زیباست
پاسخ
مرداد 26, 1398
زیبایی در نگاه شماست
پاسخ
مرداد 23, 1398
درود برشما بانو جالب بود🌷🌷
بر پوست تمام ثانیه ها
نوشته ام به عشق
عمرم به پستوی بی تو بودن گذشت
اما نیامدی
نسرین حسینی
پاسخ
مرداد 26, 1398
سلام عزیزم. ممنونم
پاسخ
مرداد 23, 1398
… درود بر شما بانو
بنده با این اثر وصل نشدم نمی دانم چرا…؟ شاید هم اشاره ای به یک واقعه تاریخی دارد و دارای تمثیل… شعر در هرحال باید ماحصلی در خود داشته باشد و حاوی مزه های گوناگون… دل آدم را نیش زند و برای رسیدن به مقصود، هر پل وحشی و بد رکاب را خیش…
بالای دار است
زبان بریده و
ماه ، در پستو!
نمی خواهی بیایی؟ -= ( یکی از مشکلات من در همین پایابندی ناموزون و نارساست)
وانگهی شعر کوتاه آنقدر باید آهنگین باشد که کوتاهی خود را جبران کند و مفهوم را رسانا…
پاسخ
مرداد 26, 1398
سلام آقای ترکمان
همیشه به من لطف دارید و نظرتان برای من مغتنم است.
پاسخ
مرداد 23, 1398
درود بر شما بانو نوری گرامی💐
پاسخ
مرداد 26, 1398
درود خداوند بر شما آقای مهدی پور. سلامت باشید
پاسخ
مرداد 23, 1398
سلام خانم نوری انچه بالای دار است کلامیست زخمی که از لب خارج شده نه خود لب
پاسخ
مرداد 26, 1398
آقای مسیحا یاری گرامی کلامها بر دار و زبانها بریده و قلم ها شکسته و …
پاسخ
مرداد 24, 1398
درود بانو نوری عزیز
با عرض پوزش کلامی پر از ابهام خواندم با چینش بد و پایانی بدتر در شعر بودنش بسی تردید دارم گاهی یک کلام ساده و بی آرایه شعری دلنشین میشود وگاه یک کلام پر از استعاره و ایهام اما ناموفق در قبول خواننده….ای کاش کمی واضح تر بود نه چون رمزی ناگشودنی.. پیشنهاد میکنم بیشتر روی آن کار کنید بی تردید با یک ویرایش خوب شعری قابل قبول خواهد شد
پیروز باشید و امیدوارم از صراحت من رنجه نشوید هر چه گفتم نظری بر نوشته تان بود و هدفم یاری ادبی
پاسخ
مرداد 25, 1398
خانم یار علی زاده ابهام ویژگی شعرهای کوتاه ماننو هایکو و همین شعر و اگر سواد مسیحا نمیرسد گره را باز کند دلیل چینش بد نیست .رمزی ناگشودنی بهترین امتیاز این شعر است چندین بار خواندم و تازه فهمیدم بلندی یک قله عیب کوه نیست ما باید کوهنوردیمان را حرفهای کنیم .الان یاد منصور حلاج افتادم و حالا میفهمم میشود بالای دار باشد زبان بریده و تا ماه در نیاید پایین نمیکشیدند از صلیب اعدامی را روزگاری ببخشید
پاسخ
مرداد 25, 1398
درود ادیب گرامی جناب یاری بزرگوار
بسی استفاده کردم از سخنان پر مغزتان و بسیار هم عالی.. شاید هم من یک طرفه به قاضی رفته باشم و چون سلیقه ی شخصی من چنین نوشته هایی را نمی پسندد چنین نظر داده باشم و صد در صد من سواد چنین اشعاری را نداشته و از بزرگانی چونان شما درس خواهم گرفت سخن شما رمزهای کلام را به نحوی گشود ولی درکل با پایان شعر که کوبندگی کمی داشت اصلا موافق نیستم به نظرم با چینشی بهتر شاید بهتر منِ شعرگوی سپید می توانستم ارتباط برقرار کنم
پاسخ
مرداد 26, 1398
چه خوش گفتید از حلاج.
پاسخ
مرداد 26, 1398
سلام عزیزم.
تذکرات به جایی بود. و نزدیک به واقع. ممنونم
پاسخ
مرداد 24, 1398
سلام و درودتان باد بزرگوار
🌿🌿🌿💐💐🌿🌿🌺🌺
پاسخ
بستن فرم