🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 پشت اسمم دری مخفیست

(ثبت: 634) بهمن 6, 1394 
پشت اسمم دری مخفیست

 

نیمه شب مثل یک کابوس

میچکد از درو دیوار

حجم سنگین دردی که

کنج مغزم شده بیدار

 

میخزم بین تنهاییم

توی آغوش زانوهام

بین شعری که جان داده

روی تابوت بازوهام

 

توی سلفی تنهاییم

* فید لبخند ماتی که

اوغ زدن روی این مصرع

تف به فریاد کاتی که

 

عمق فکرم کویری محض

زندگی سهم مردم شد

مطمئنم که این جا هم

حق من ناگهان گم شد

 

پشت اسمم دری مخفیست

رو به پاییز تنهایی

سوی باغی پر از سیب و

خواب آرام و رویایی

 

مینشینم کنارت شعر

عین آغوش یک مردی

توی مشتت بغل داری

شک ندارم که نامردی

*********************

* فید : واضح و یا تار شدن تصویر 

 

*** استاد عزیزم جناب حیدر میرانی بزرگوار بابت آموزشها و زحمات بی دریغتون بسیار سپاسگزارم.

واقعا جبران زحماتتون غیرممکنه. خیلی ممنونم و امیدوارم یک روز بتونم ذره ای از محبتهاتونو جبران کنم.

در پناه حق همیشه شاد و پیروز باشید