🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۳۹۸/۰۴/۱۸ |
| تعداد شعر: | 297 |
| تعداد مطالب: | 130 |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۲/۲۴ |
و باز هم شب
و باز هم نبودنت
و باز هم دلی که برای داشتنت آرام و قرار ندارد
مگر نگفتی میمانی
پس چه شد؟
با کدام حرفم ناراحت شدی
و از من و دل عاشقم رنجیدی
رنجیدی؟
حالا بگو ببینم ساعت صفر عاشقی چه میشود؟
شب بخیر گفتن چه میشود؟
صبح بخیر گفتن چه؟
مراقب خودت باش چه؟
رسیدی خبر بده چه؟
و چه ، چه های دیگری که هر کدام در هر روز
تکرار و تکرار شدند تا وابسته شدیم بهم
بیا و تکلیف این چند تا چه را مشخص کن
اصلا بگذریم از این حرفها
بیا و عاشقم باش
چه میشود
چه میشود منو تو بار دیگر مال هم باشیم
با همان حد و مرزهای از قبل تعیین شده…
چ ه م ی ش و د…
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
عادل دانشی در امشب ستاره نام تو را داد می زند
درود مانای عزیز سپاس از نقد و حسن نظرت البته من خودم رو شاعر نمی
سبزه نه گل نه صبح عطر آگینی لبریز سکوت تلخی و غمگینی زد ابر زمستان به سرت
مانا جان این را از صمیم دلم می گویم بابا طارق فدای فرزند
طارق خراسانی در تو بهارم شده ای
سپاس از مدیریت محترم که شعر ویرایش شده با بیت تقدیمی جناب معصومی را سریعا
مهرداد مانا در امشب ستاره نام تو را داد می زند
چنین در روایات خوانده ایم که عدالت و حکمت در نزد علی پسر ابیطالب بوده
بستن فرم