🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دلم می خواد یِه روز بیای ، کنار من بشینی
خیره بشی توی چشام ، عشق من و ببینی
اون وقت دیگه غصه می ره ، از دل خسته یِ من
اون وقت تو لیلایِ همون ، مجنونِ رو زمینی
قصه یِ عشقِ ما دیگه ، شروع می شه رو لبها
پیر و جوون میگن عجب قصه یِ دلنشینی
بذار می خوام موهاتو من شونه کنم ببافم
دلم می خواد یِه روز بیای کنار من بشینی
می خوام که از باغ لبات گل بوسه ای بچینم
آروم می شم با بوسه ای بس که تو نازنینی
برای قلب عاشقم تو مثل کیمیایی
شبگرد عاشقی می گفت تو یار آخرینی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
شهریور 11, 1402
درود بر شما
جناب شرعی ارجمند
قلمتان سرسبز
🙏🌸🌺🙏🌸🌺🙏🌸🌺🌿🍃
پاسخ
شهریور 26, 1402
ماه بانوی سرزمینم
ادیب فرزانه
سپاس از بذل محبت شما
سپاس
پاسخ
بستن فرم