🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
غزلی تازه بگویم ز تو من یاد کنم
یاد شیرین تو را در دل فرهاد کنم
محنت آباد دل غمزده ی عاشق را
مژده ی وصل دهم یکسره آباد کنم
مرغ دل در قفس سینه اسیر است عزیز
به سر کوی شما از قفس آزاد کنم
همه شب تا به سحر زمزمه کردم از عشق
وقت آن است که از عشق تو فریاد کنم
کیمیا کهنه شده قصه ی عشاق قدیم
نوبت آن شده از عشق تو ایراد کنم
عکس روی مَهَت افتاده به آیینه ی جام
غزلی تازه بگویم ز تو من یاد کنم
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
مرداد 25, 1402
سلام و درود بر شما
پاسخ
مرداد 26, 1402
ماه بانوی سرزمینم
شاعر ارجمند
سلام و درود
خوشحالم که مورد پسند واقع شده است
هر چند می دانم زیبا خوانده اید و زیبا دیده اید
سپاس
پاسخ
مرداد 25, 1402
درودتان باد جناب استاد شرعی ادیب گرانقدر 🌞
دلنشین و زیبا سروده اید و موزون 🌱🌹☘️
زنده باد👏👏👏👏💯
نویسا مانید وسبز وسرفراز
🌱🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌱
پاسخ
مرداد 26, 1402
مهر بانوی سرزمینم
شاعر فرهیخته
سلام و درود
به مهر خواندید
و زیبا نگاشتید
سپاس
پاسخ
مرداد 26, 1402
سلام بر جناب شبگرد
غزل روان زیبایی ست
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏🌿
پاسخ
مرداد 26, 1402
استاد ارجمند
ادیب فرهیخته
سلام و درود
خدا را شاکرم که نگاه مهر بزرگانی شما بر من هست .
به مهر خواندید
سپاس
پاسخ
بستن فرم